منم مشتاق دیدار نگاه مست جادویت
منم مشتاق دیدار نگاه مست جادویت
بدون بال می آیم.. میان هر دو بازویت
چه شرمی در نگاهت بود آن وقتی که میبوسید
لب خشک مرا..لبهای تبدار غزل گویت
هنوز آن کوچه دلتنگ صدای خنده های توست
لبت پر خنده کن تا دل.. رسانم بر سر کویت
لبان بسته را وا کن. تمام راز افشا کن
تمام شهر در گیر سکوت پر هیاهویت
شدم اهل خیابانت همه شبهای تنهایی
ببویم کاش یک لحظه از آن گلهای شب بویت
بدون بال می آیم.. میان هر دو بازویت
چه شرمی در نگاهت بود آن وقتی که میبوسید
لب خشک مرا..لبهای تبدار غزل گویت
هنوز آن کوچه دلتنگ صدای خنده های توست
لبت پر خنده کن تا دل.. رسانم بر سر کویت
لبان بسته را وا کن. تمام راز افشا کن
تمام شهر در گیر سکوت پر هیاهویت
شدم اهل خیابانت همه شبهای تنهایی
ببویم کاش یک لحظه از آن گلهای شب بویت
۲.۴k
۳۰ دی ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.