(عشق وحشت زده) پارت ⁷

ات : کوک
کوک : جانم
ات : کوووککک
کوک : جانممممم
ات : وقتی مستی هم جذابی؟
کوک : اگه تو هستی پس منم هستم
ات : بریم؟
کوک : کم میخوری ها
ات : باشه
چند دقیقه بعد
(با حالت مستی)
ات : کوکیییی
کوک : جانممم
ات : امشب لبات خوشگل تر شده هاااا
کوک : میخوای تستش کنی؟
ات : حتما
ویو کوک : کم کم داشتم نزدیک صورتش میشدم که دوباره لبش رو تست کردم
ات : بهترین حس دنیاعه
کوک : پس تمومش نکنیم
ات و کوک وقتی به خودشون اومدن دیدن همه بهشون خیره شدن
کوک : چیزه خواصی دیدید؟
ات : این یه پدیده عادیه که ما عمو دوست داریم
همه جیغ میزنن و میرن پیششون
بعد چند ساعت
کوک : ات
ات : جانم
کوک : میشه چند روز پیشم بمونی
ات : من همیشه پیشت میمونم
کوک : نه منظورم اینه که چند روز بیای خونه من
ات : بله چرا که نه
(چند روز مدرسه ها تعطیل بود)
بعد مهمونی
ات : خب الان چی کار کنیم
کوک : میریم خونه تو و وسایلتو جمع میکنی و میای خونه من
ات : خب پس بریم
ویو ات : رسیدیم خونه من کوک توی سالن نشست و من وسایلمو جمع کردم
ات : خب من آماده ام
کوک : بریم
ویو کوک : رفتیم توی ماشین و وقتی رسیدیم ات خواب بود