پارت ۳۳ قسمت دوم
ا.ت. پار... ببخشید اما یادم نمیاد
پلیسه. شما چرا باید به پاتون تیر بخوره؟
هوسوک. جناب یه لحظه میشه با من بیایین؟
پلیسه. بله حتما
۵ مین بعد
هوسوک اومد تو اتاق
ا.ت. چیشد؟
هوسوک. حلش کردم به تو کاری ندارن اما جیمینو دستگیر میکنن
ا.ت. تو چی داری میگی؟
هوسوک. به خودت بیا اون تو رو لو داد
ا.ت. برام مهم نیست
هوسوک. یه وقت میگی اسمشو کسی نباید به زبون بیاره بعد حالا خودت داری واسش فداکاری میکنی؟
ا.ت. تو بودی میتونستی با یونا همچین کاری کنی؟
هوسوک. چ...چی؟ تو از کجا میدونی؟
ا.ت. اون شب تو بار دیدمتون...جوابمو بده...تو بودی اگه یونا ۱۰ بار هم خنجر میکرد تو قلبت میتونستی همچین کاری کنی؟
هوسوک. ن...نه
ا.ت. پس بذار برم شکایتمو پس بگیرم
هوسوک. باشه
رفتم از اتاق بیرون و با عصا رفتم اتاق جیمین...درو باز کردم...دیدم دارن با دستبند دستشو به تخت میبندن...لونا هم نشسته بود کنار تختش و داشت گریه میکرد
پلیس. خانم جئون اینجا چیکار میکنید؟
ا.ت. من شکایتی ندارم
پلیس. چی؟ مگه آقای پارک بهتون شلیک نکرده بود؟
ا.ت. نه آقای جانگ اشتباه متوجه شدن
پلیس. پس کی بهتون تیر زده؟
ا.ت. کسی به اسم جک
پلیس. جک؟
ا.ت. بله
پلیس. آدرسی ازش دارین؟
ا.ت. نه متاسفانه
پلیس. ممنونم
دستبند جیمینو باز کردن و از اتاق رفتن بیرون...منم نگاهی به جیمین انداختم...بعدشم با عصا داشتم از اتاق میرفتم بیرون که
جیمین. ممنون
برگشتم سمتش
جیمین. جبران میکنم برات
ا.ت. نمیخواد
بعدشم از اتاق رفتم بیرون و درو بستم...تکیه دادم به در و چشمامو بستم...بعد ۳ مین رفتم تو اتاقم...کسی نبود...رو تخت دراز کشیدم...دکترم اومد تو اتاق
دکتر. حالت چطوره؟
ا.ت. خوبم
دکتر. درد نداری؟
ا.ت. نه خوبم...چقدر دیگه مرخص میشم؟
دکتر. اگه همه چی خوب باشه فردا
ا.ت. نمیتونم تا فردا صبر کنم باید برم
دکتر. نمیشه ممکنه عفونت کنه
ا.ت. میخوام برم نمیتونم بمونم
دکتر. باشه پس به دوس پسرت میگم کارای ترخیصتو انجام بده
ا.ت. دوس پسرم؟
دکتر. همون آقایی که اتاق بغلیه
ا.ت. مگه اونم میخواد مرخص شه که کارای ترخصمو انجام بده؟
دکتر. آره اونم عین خودت یه دندست واسه همین مرخصش کردیم حالا هم بهش میگم کارای ترخیصتو انجام بده
ا.ت. اون دوس پسرم نیست نمیخواد به اون اون بگید
دکتر. باشه پس به کی بگم؟
ا.ت. خودم کارارو انجام میدم
دکتر. اگه میتونی راه بری باشه
ا.ت. ببخشید اما اون آقایی که یکم پیش تو اتاقم بود کجا رفت؟
دکتر. اون بدو بدو رفت بیرون از بیمارستان
ا.ت. آها ممنون
با عصام رفتم تا کارای ترخیصو انجام بدم که دیدم جیمین وایساده اونجا و داره با اون زنه که اون کار ها رو انجام میده حرف میزنه...رفتم سمتشون...همون موقع حرف اونام تموم شد
ا.ت. ببخشید میشه لطفا مبلغ رو بهم بگید تا پرداخت کنم؟
زنه. اسم بیمار؟
ا.ت. جئون ا.ت
زنه. ایشون مبلغشون پرداخت شده
ا.ت. چی؟ کی پرداخت کرده؟
زنه. مردی به اسم پارک جیمین
به جیمین نگاه کردم
پلیسه. شما چرا باید به پاتون تیر بخوره؟
هوسوک. جناب یه لحظه میشه با من بیایین؟
پلیسه. بله حتما
۵ مین بعد
هوسوک اومد تو اتاق
ا.ت. چیشد؟
هوسوک. حلش کردم به تو کاری ندارن اما جیمینو دستگیر میکنن
ا.ت. تو چی داری میگی؟
هوسوک. به خودت بیا اون تو رو لو داد
ا.ت. برام مهم نیست
هوسوک. یه وقت میگی اسمشو کسی نباید به زبون بیاره بعد حالا خودت داری واسش فداکاری میکنی؟
ا.ت. تو بودی میتونستی با یونا همچین کاری کنی؟
هوسوک. چ...چی؟ تو از کجا میدونی؟
ا.ت. اون شب تو بار دیدمتون...جوابمو بده...تو بودی اگه یونا ۱۰ بار هم خنجر میکرد تو قلبت میتونستی همچین کاری کنی؟
هوسوک. ن...نه
ا.ت. پس بذار برم شکایتمو پس بگیرم
هوسوک. باشه
رفتم از اتاق بیرون و با عصا رفتم اتاق جیمین...درو باز کردم...دیدم دارن با دستبند دستشو به تخت میبندن...لونا هم نشسته بود کنار تختش و داشت گریه میکرد
پلیس. خانم جئون اینجا چیکار میکنید؟
ا.ت. من شکایتی ندارم
پلیس. چی؟ مگه آقای پارک بهتون شلیک نکرده بود؟
ا.ت. نه آقای جانگ اشتباه متوجه شدن
پلیس. پس کی بهتون تیر زده؟
ا.ت. کسی به اسم جک
پلیس. جک؟
ا.ت. بله
پلیس. آدرسی ازش دارین؟
ا.ت. نه متاسفانه
پلیس. ممنونم
دستبند جیمینو باز کردن و از اتاق رفتن بیرون...منم نگاهی به جیمین انداختم...بعدشم با عصا داشتم از اتاق میرفتم بیرون که
جیمین. ممنون
برگشتم سمتش
جیمین. جبران میکنم برات
ا.ت. نمیخواد
بعدشم از اتاق رفتم بیرون و درو بستم...تکیه دادم به در و چشمامو بستم...بعد ۳ مین رفتم تو اتاقم...کسی نبود...رو تخت دراز کشیدم...دکترم اومد تو اتاق
دکتر. حالت چطوره؟
ا.ت. خوبم
دکتر. درد نداری؟
ا.ت. نه خوبم...چقدر دیگه مرخص میشم؟
دکتر. اگه همه چی خوب باشه فردا
ا.ت. نمیتونم تا فردا صبر کنم باید برم
دکتر. نمیشه ممکنه عفونت کنه
ا.ت. میخوام برم نمیتونم بمونم
دکتر. باشه پس به دوس پسرت میگم کارای ترخیصتو انجام بده
ا.ت. دوس پسرم؟
دکتر. همون آقایی که اتاق بغلیه
ا.ت. مگه اونم میخواد مرخص شه که کارای ترخصمو انجام بده؟
دکتر. آره اونم عین خودت یه دندست واسه همین مرخصش کردیم حالا هم بهش میگم کارای ترخیصتو انجام بده
ا.ت. اون دوس پسرم نیست نمیخواد به اون اون بگید
دکتر. باشه پس به کی بگم؟
ا.ت. خودم کارارو انجام میدم
دکتر. اگه میتونی راه بری باشه
ا.ت. ببخشید اما اون آقایی که یکم پیش تو اتاقم بود کجا رفت؟
دکتر. اون بدو بدو رفت بیرون از بیمارستان
ا.ت. آها ممنون
با عصام رفتم تا کارای ترخیصو انجام بدم که دیدم جیمین وایساده اونجا و داره با اون زنه که اون کار ها رو انجام میده حرف میزنه...رفتم سمتشون...همون موقع حرف اونام تموم شد
ا.ت. ببخشید میشه لطفا مبلغ رو بهم بگید تا پرداخت کنم؟
زنه. اسم بیمار؟
ا.ت. جئون ا.ت
زنه. ایشون مبلغشون پرداخت شده
ا.ت. چی؟ کی پرداخت کرده؟
زنه. مردی به اسم پارک جیمین
به جیمین نگاه کردم
۴.۲k
۰۴ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.