فیک جیمین (عشق مافیایی) پارت ۱۷
سلام مجدد.
اینم پارت ۱۷:
شوگا(بچمون سوتی داد): کوک چی داری راجب دختر عموی من میگی؟
تهیونگ (خیلی آروم): شوگا چرا سوتی دادی؟
کوک: شوگاااااااا.
جیمین: چی؟
شوگا: ها چی آ آ نه نه هیچی.
تهیونگ: شوگا خرابش کردی.
شوگا: وای خدا باورم نمیشه گند زدم.
نامجون: قضیه چیه؟
شوگا؟ خب راستش... آره درست شنیدین لیدیا د د د دخترعموی منه!...
جی هوپ: جدی میگی؟
جین: واقعا؟
کوک: آره واقعا.
جیمین: شما سه تا چقدر راز دارین راز دیگه ای هم هست؟؟؟ اگه هست بگین.
کوک: نه دیگه نیست.
شوگا: خیلی خب دیگه بسه صبحونتون رو بخورین.
جین: آره این بحثا رو بزارین بعدا.
جیمین: من که اشتها ندارم من نمیخورم شماها بخورین.
کوک: اوکی اما مطمئنی؟
جیمین: آره. من میرم تو اتاق.
تهیونگ: باشه.
ویو تهیونگ:
جیمین میخواست بره تو اتاقش ماهم شروع کردیم به صبحونه خوردن یهو یه صدایی اومد منو شوگا و کوک رفتیم که ببینیم چه صدایی بود دیدیم جیمین جلوی پله ها خورده زمین و نمیتونست از جاش بلند شه سریع رفتیم کمکش کردیم بردیمش تو اتاق.
ویو لیدیا:
منو هبین و زلما بودیم رفتیم پایین و صبحونه خوردیم. قرار بود چهارتا از دوستامم بیان و عضو باندمون بشن. چهارتا اعضای باند جیمین هم اونارو میشناختن و کم و بیش از هم خوششون میومد.(اسم دوستای لیدیا: جیسان که از جین خوشش میاد، ناهی که از شوگا خوشش میاد، داهی که از جی هوپ خوشش میاد، رایونگ که از نامجون خوشش میاد)
بای تا پارت ۱۸
اینم پارت ۱۷:
شوگا(بچمون سوتی داد): کوک چی داری راجب دختر عموی من میگی؟
تهیونگ (خیلی آروم): شوگا چرا سوتی دادی؟
کوک: شوگاااااااا.
جیمین: چی؟
شوگا: ها چی آ آ نه نه هیچی.
تهیونگ: شوگا خرابش کردی.
شوگا: وای خدا باورم نمیشه گند زدم.
نامجون: قضیه چیه؟
شوگا؟ خب راستش... آره درست شنیدین لیدیا د د د دخترعموی منه!...
جی هوپ: جدی میگی؟
جین: واقعا؟
کوک: آره واقعا.
جیمین: شما سه تا چقدر راز دارین راز دیگه ای هم هست؟؟؟ اگه هست بگین.
کوک: نه دیگه نیست.
شوگا: خیلی خب دیگه بسه صبحونتون رو بخورین.
جین: آره این بحثا رو بزارین بعدا.
جیمین: من که اشتها ندارم من نمیخورم شماها بخورین.
کوک: اوکی اما مطمئنی؟
جیمین: آره. من میرم تو اتاق.
تهیونگ: باشه.
ویو تهیونگ:
جیمین میخواست بره تو اتاقش ماهم شروع کردیم به صبحونه خوردن یهو یه صدایی اومد منو شوگا و کوک رفتیم که ببینیم چه صدایی بود دیدیم جیمین جلوی پله ها خورده زمین و نمیتونست از جاش بلند شه سریع رفتیم کمکش کردیم بردیمش تو اتاق.
ویو لیدیا:
منو هبین و زلما بودیم رفتیم پایین و صبحونه خوردیم. قرار بود چهارتا از دوستامم بیان و عضو باندمون بشن. چهارتا اعضای باند جیمین هم اونارو میشناختن و کم و بیش از هم خوششون میومد.(اسم دوستای لیدیا: جیسان که از جین خوشش میاد، ناهی که از شوگا خوشش میاد، داهی که از جی هوپ خوشش میاد، رایونگ که از نامجون خوشش میاد)
بای تا پارت ۱۸
۴.۹k
۲۸ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.