فیک جونگکوک:زیرزمین
فیک جونگکوک:زیرزمین
part⁴³
_ا.ت حالت خوبه؟ب اون عوضی باهات کاری کرد؟
+نه کاری نکرد حالم خوبه...چیزه جونگکوک میشه درباره این موضوع به مامان چیزی نگی نمی خوام نگرانش کنم
_باشه نمیگم اما از فردا دیگه نمیری سرکار
+چرا؟؟
_چرا؟؟... ههه(پوزخنده عصبی میزنه بعد با عصبانیت میگه)حواست نیست اگه من نبودم بهت تجاوز میکردن هااا؟(هااا رو با داد میگه)
+هی داد نزن خودم می دونم اما من میرم سرکار
_ا.ت خودت برو استفا بده بگرنه خودم این کارو میکنم(اخم)
+من استفا نمی دونم (اخم)
_باشه پس خودم این کارو میکنم(اخم)
+تو همچین کاری نمیکنی من حواسم به خودم هست(اخم)
_اگه حواست به خودت بود این اتفاق برات میافتاد هااا(اخم)
+اون یهوی اتفاق افتاد(اخم)
^چی یهوی اتفاق افتاد؟
(مامانشون میاد)
+اعم..چیزه...
_داشتیم درباره اتفاقی که توی مدرسه افتاد حرف میزدیم چیزه خواستی نیست
^آهان باشه
فردا صبح
ویو ا.ت
بلند شدم اماده شدم رفتم مدرسه زنگ اول تموم شد زنگ استراحت بود داشتم با نامرا،اینها،جوکیونگ میرفتم سالن غذا خوری که یهو دلم درد گرفت...
+وای بچه ها دلم خیلی درد میکنه من میرم دستشویی
×حالت خوبه میخوای باهات بیایم؟
+نه نمیخواد من میرم دستشویی شما برین من بعد میام
÷باشه مواظب باش
=ا.ت برات غذا میگرم
+باشه
ویو ا.ت
رفتم دستشویی دلم خیلی بهتر شد دیگه درد نمیکرد دستمو شستم رفتم بیرون از دم کلاسمون رد شدم که دیدم هفتا پسر انجام که ۴نفرشون دارن ۳نفرو میزن ۳مفر دیگرون داشتن نگاه میکردن
توی مدرسمون قلدر خیلی هست اگه برم دخالت کنم ممکنه که منو بزن اما اینقدر داشتن کتک شون میزدند که اون ۳تا پسر کم مونده بود بمیرند دیگه نتونستم تحمل کنم رفتم دخالت کردم
رفتم یکی از اون پسر ای که داشت کتک میزد رو هل دادم که هر۷تا پسر اونجا برگشتن نگام کردن گه دیدم جونگکوک ام اونجاست
part⁴³
_ا.ت حالت خوبه؟ب اون عوضی باهات کاری کرد؟
+نه کاری نکرد حالم خوبه...چیزه جونگکوک میشه درباره این موضوع به مامان چیزی نگی نمی خوام نگرانش کنم
_باشه نمیگم اما از فردا دیگه نمیری سرکار
+چرا؟؟
_چرا؟؟... ههه(پوزخنده عصبی میزنه بعد با عصبانیت میگه)حواست نیست اگه من نبودم بهت تجاوز میکردن هااا؟(هااا رو با داد میگه)
+هی داد نزن خودم می دونم اما من میرم سرکار
_ا.ت خودت برو استفا بده بگرنه خودم این کارو میکنم(اخم)
+من استفا نمی دونم (اخم)
_باشه پس خودم این کارو میکنم(اخم)
+تو همچین کاری نمیکنی من حواسم به خودم هست(اخم)
_اگه حواست به خودت بود این اتفاق برات میافتاد هااا(اخم)
+اون یهوی اتفاق افتاد(اخم)
^چی یهوی اتفاق افتاد؟
(مامانشون میاد)
+اعم..چیزه...
_داشتیم درباره اتفاقی که توی مدرسه افتاد حرف میزدیم چیزه خواستی نیست
^آهان باشه
فردا صبح
ویو ا.ت
بلند شدم اماده شدم رفتم مدرسه زنگ اول تموم شد زنگ استراحت بود داشتم با نامرا،اینها،جوکیونگ میرفتم سالن غذا خوری که یهو دلم درد گرفت...
+وای بچه ها دلم خیلی درد میکنه من میرم دستشویی
×حالت خوبه میخوای باهات بیایم؟
+نه نمیخواد من میرم دستشویی شما برین من بعد میام
÷باشه مواظب باش
=ا.ت برات غذا میگرم
+باشه
ویو ا.ت
رفتم دستشویی دلم خیلی بهتر شد دیگه درد نمیکرد دستمو شستم رفتم بیرون از دم کلاسمون رد شدم که دیدم هفتا پسر انجام که ۴نفرشون دارن ۳نفرو میزن ۳مفر دیگرون داشتن نگاه میکردن
توی مدرسمون قلدر خیلی هست اگه برم دخالت کنم ممکنه که منو بزن اما اینقدر داشتن کتک شون میزدند که اون ۳تا پسر کم مونده بود بمیرند دیگه نتونستم تحمل کنم رفتم دخالت کردم
رفتم یکی از اون پسر ای که داشت کتک میزد رو هل دادم که هر۷تا پسر اونجا برگشتن نگام کردن گه دیدم جونگکوک ام اونجاست
۸.۷k
۲۵ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.