تک پارتی
تک پارتی
وقتی توی مهمونی
شوگا
همه توی حیاط نشسته بودن.مشغول صحبت بودن ولی ۲ نفر بودن که اصلا توی جمع نبودن یکی رونا که طبقه بالا توی اتاق خوابش داشت اهنگ گوش میداد و دیگری شوگا که برای اجبار پیش پدرش نشسته بود و حواسش به طبقه بالا بود
دختر تاپ و شلواری مشکی با یه شومیز بنفش پوشیده بود که از نظر شوگا بشدت جذاب شده بود ولی رونا اخیرا با افسردگی دست و پنجه نرم میکرد پس نوی جمع نبود
با حرکت ناگهانی شوگا همه نگاهش به سمت اون رفت
شوگا:ببخشید عمه(مامان رونا)دستشویی کجاست؟
عمه:طبقه بالا پسرم
شوگا فقط جوابش رو با لبخند داد و بعد به سمت پله ها حرکت کرد
به بالا که رسید دختر رو دید که بلیزش رو درآورده بود و با تاپ در حال مطالعه بود اون دستای جذاب و صورت جذاب شوگا رو داشت خام میکرد
وارد دستشویی شد و به خودش نگاه کرد
شوگا:هی پسر یکم دیگه تمومه بعد برمیگردی خونه پس طبقه پایین بمون و تحمل کن ولی لحظه ای اون بدن خوشتراش رونا از ذهنش بیرون نمیرفت
شوگا خیلی جوون بود و از طرفی رونا جوون تر ولی اینا کیف جوونیه مگه نه؟
طی حرکت ناگهانی از دست شویی بیرون رفت و خودش رو به اتاق رونا رسوند بدون در زدن وارد شد و دختر رو که بلند شده بود تا لباسش رو بپوشه از گردن گرفت و به سمت دیوار برد
آلام رونا بین شوگا و دیوار گیر افتاده بود
رونا:چه غلطی میکنیی بزار برم
شوگا:از قصد کردی؟آره قصد کردی تو از قصد بدن خوشتراشتو معرض دید من گذاشتی
نمیدونم چقدر دیگه باید تحمل کنم تا احساسات واقعیم بفهمی
بدون گفن هیچ حرفی لبای تشمش رو به لبای دختر رسوند عجیب سفت مک میزد(بابا بخدا اولین باره اصلا دارم صحنه کیس مینویسم)
چشمای گرد دختر با چشمای بسته هارمونی عجیبی رو درست میکرد که کسی باور نمیکرد اونا توی رابطه نباشن
شوگا:نمیدونم چقدر دیگه باید صبر میکردم ولی آلام احساس میکنم یه بازی از روی دوشم برداشته شده احساسمو اعتراف کردم و نگران جوابت نیستم
وقتی توی مهمونی
شوگا
همه توی حیاط نشسته بودن.مشغول صحبت بودن ولی ۲ نفر بودن که اصلا توی جمع نبودن یکی رونا که طبقه بالا توی اتاق خوابش داشت اهنگ گوش میداد و دیگری شوگا که برای اجبار پیش پدرش نشسته بود و حواسش به طبقه بالا بود
دختر تاپ و شلواری مشکی با یه شومیز بنفش پوشیده بود که از نظر شوگا بشدت جذاب شده بود ولی رونا اخیرا با افسردگی دست و پنجه نرم میکرد پس نوی جمع نبود
با حرکت ناگهانی شوگا همه نگاهش به سمت اون رفت
شوگا:ببخشید عمه(مامان رونا)دستشویی کجاست؟
عمه:طبقه بالا پسرم
شوگا فقط جوابش رو با لبخند داد و بعد به سمت پله ها حرکت کرد
به بالا که رسید دختر رو دید که بلیزش رو درآورده بود و با تاپ در حال مطالعه بود اون دستای جذاب و صورت جذاب شوگا رو داشت خام میکرد
وارد دستشویی شد و به خودش نگاه کرد
شوگا:هی پسر یکم دیگه تمومه بعد برمیگردی خونه پس طبقه پایین بمون و تحمل کن ولی لحظه ای اون بدن خوشتراش رونا از ذهنش بیرون نمیرفت
شوگا خیلی جوون بود و از طرفی رونا جوون تر ولی اینا کیف جوونیه مگه نه؟
طی حرکت ناگهانی از دست شویی بیرون رفت و خودش رو به اتاق رونا رسوند بدون در زدن وارد شد و دختر رو که بلند شده بود تا لباسش رو بپوشه از گردن گرفت و به سمت دیوار برد
آلام رونا بین شوگا و دیوار گیر افتاده بود
رونا:چه غلطی میکنیی بزار برم
شوگا:از قصد کردی؟آره قصد کردی تو از قصد بدن خوشتراشتو معرض دید من گذاشتی
نمیدونم چقدر دیگه باید تحمل کنم تا احساسات واقعیم بفهمی
بدون گفن هیچ حرفی لبای تشمش رو به لبای دختر رسوند عجیب سفت مک میزد(بابا بخدا اولین باره اصلا دارم صحنه کیس مینویسم)
چشمای گرد دختر با چشمای بسته هارمونی عجیبی رو درست میکرد که کسی باور نمیکرد اونا توی رابطه نباشن
شوگا:نمیدونم چقدر دیگه باید صبر میکردم ولی آلام احساس میکنم یه بازی از روی دوشم برداشته شده احساسمو اعتراف کردم و نگران جوابت نیستم
۳.۰k
۱۳ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.