🔰 گفتگو با متهم اصلی شهادت آرمان علی وردی.....🔰
۱۴ آبان ۱۴۰۱ - ۰۸:۳۳ / روزنامه جوان / کد خبر 1691268
✅گفتگو با متهم اصلی....
💠پنج پسر جوان که در جنایتی هولناک در جریان اغتشاشات، آرمان علیوردی را به طرز دلخراشی به شهادت رسانده بودند با دست و پای زنجیر شده به اداره پلیس منتقل میشوند. پشیمان هستند و گریه میکنند و میگویند که چگونه فریب تبلیغات دروغین و جنگ رسانههای بیگانه را خوردهاند. هر کدام قتل را به گردن دیگری میاندازند، اما همگی اعتراف میکنند که ضربههایی با سنگ، چاقو و لگد به شهید زدهاند و او را شکنجه دادهاند. یکی از متهمان اصلی، پسر جوانی است که روز حادثه کاپشن سبز به تن داشته و با چاقو شهید آرمان را تعقیب کرده و در نهایت هم با چاقو او را مورد ضرب و جرح قرار داده است. متهم در گفتگو با خبرنگار اینطور توضیح داده است.
💠چند سال داری و شب حادثه در اکباتان چکار میکردی؟
۲۳ سال سن دارم. شب حادثه تحت تأثیر حرفهای دوستانم و فضای مجازی قرار گرفتم و به مناسبت چهلم مهسا به شهرک اکباتان رفتم و همراه اغتشاشگران شدم.
💠بچه اکباتان نیستی؟
نه. همراه دوستانم به اکباتان رفتیم.
💠شغلت چیه؟
کار درست و حسابی ندارم. وضع مالی پدرم خوب است و نیاز به کار نداشتم و بیشتر در فضای مجازی فعالیت داشتم.
💠چقدر درس خواندی؟
دیپلم دارم.
💠همدستانت چقدر تحصیلات دارند؟
آنها هم از سیکل تا دیپلم درس خواندهاند.
💠چی شد که تصمیم گرفتید دست به جنایت بزنید؟
من و دوستانم بیشتر زمان خود را در فضای مجازی سپری میکردیم. از طرفی هم پس از فوت مهسا امینی همیشه فضای مجازی را رصد میکردیم و برای شنیدن اخبار پای شبکههای ماهوارهای مینشستیم. ما فریب آنها را خوردیم و در نهایت هم تصمیم گرفتیم به جمع اغتشاشگران بپیوندیم.
💠شهید آرمان علیوردی را میشناختی؟
نه، نمیشناختمش.
💠چرا دست به جنایت هولناک زدید؟
گفتند بسیجی است و در بین ما نفوذ کرده است، به همین خاطر او را زدیم.
💠از کسی دستور گرفتید؟
نه، یکی از دوستانمان گفت که یک بسیجی در بین ماست. وقتی دقت کردیم تیپ و قیافه آرمان هم مشخص بود بسیجی است. او در حال رفتن بود که تعقیبش کردیم و بعد وقتی به بنبست رسید، او را محاصره کردیم. دوستم به او گفت، شما بسیجی هستی و اسم رمزت را بگو، اما پسر جوان سکوت کرد و حرفی نزد و بعد هر کسی با شئی به او حمله کرد. یکی با چاقو، یکی با سنگ، یکی هم با مشت و لگد و در نهایت او خونین روی زمین افتاد و ما هم رفتیم.
💠به نظر شما هر کسی بسیجی باشد باید او را بکشی؟
گفتم که فریب خوردیم و الان هم پشیمان هستیم. البته مواد هم مصرف میکنم و آن شب خیلی هیجان داشتم و از طرفی هم تحت تأثیر فضای مجازی مثل اینستاگرام و کانالهای تلگرامی خارج از کشور قرار گرفته بودم.
💠چه موادی مصرف میکنی؟
قرصهای شادیآور و مخدر گل.
💠همدست زن هم داشتید؟
نه.
اما در کلیپی که پخش شده صدای زن هم میآید؟
با ما نبود و آنجا شلوغ بود، او را نمیشناسم.
💠پس از حادثه کجا رفتید؟
از هم جدا شدیم و به خانههایمان رفتیم.
💠فکر میکردید دستگیر شوید؟
وقتی فهمیدیم آرمان به شهادت رسیده، میدانستیم پلیس در تعقیب ماست و چند روزی مخفی شدیم، اما پس از چند روز احتمال دادیم پلیس ردی از ما به دست نیاورده است و خیالمان راحت شد، اما خیلی زود به دام افتادیم.
💠قصد فرار از کشور را نداشتید؟
فکر نمیکردیم شناسایی و دستگیر شویم.
💠حرف آخر؟
خیلی پشیمان هستیم.
🔶هزاران لعنت خدا بر قاتلان و دشمنان شهید آرمان علی وردی و شهدای مدافع امنیت🔶
✅گفتگو با متهم اصلی....
💠پنج پسر جوان که در جنایتی هولناک در جریان اغتشاشات، آرمان علیوردی را به طرز دلخراشی به شهادت رسانده بودند با دست و پای زنجیر شده به اداره پلیس منتقل میشوند. پشیمان هستند و گریه میکنند و میگویند که چگونه فریب تبلیغات دروغین و جنگ رسانههای بیگانه را خوردهاند. هر کدام قتل را به گردن دیگری میاندازند، اما همگی اعتراف میکنند که ضربههایی با سنگ، چاقو و لگد به شهید زدهاند و او را شکنجه دادهاند. یکی از متهمان اصلی، پسر جوانی است که روز حادثه کاپشن سبز به تن داشته و با چاقو شهید آرمان را تعقیب کرده و در نهایت هم با چاقو او را مورد ضرب و جرح قرار داده است. متهم در گفتگو با خبرنگار اینطور توضیح داده است.
💠چند سال داری و شب حادثه در اکباتان چکار میکردی؟
۲۳ سال سن دارم. شب حادثه تحت تأثیر حرفهای دوستانم و فضای مجازی قرار گرفتم و به مناسبت چهلم مهسا به شهرک اکباتان رفتم و همراه اغتشاشگران شدم.
💠بچه اکباتان نیستی؟
نه. همراه دوستانم به اکباتان رفتیم.
💠شغلت چیه؟
کار درست و حسابی ندارم. وضع مالی پدرم خوب است و نیاز به کار نداشتم و بیشتر در فضای مجازی فعالیت داشتم.
💠چقدر درس خواندی؟
دیپلم دارم.
💠همدستانت چقدر تحصیلات دارند؟
آنها هم از سیکل تا دیپلم درس خواندهاند.
💠چی شد که تصمیم گرفتید دست به جنایت بزنید؟
من و دوستانم بیشتر زمان خود را در فضای مجازی سپری میکردیم. از طرفی هم پس از فوت مهسا امینی همیشه فضای مجازی را رصد میکردیم و برای شنیدن اخبار پای شبکههای ماهوارهای مینشستیم. ما فریب آنها را خوردیم و در نهایت هم تصمیم گرفتیم به جمع اغتشاشگران بپیوندیم.
💠شهید آرمان علیوردی را میشناختی؟
نه، نمیشناختمش.
💠چرا دست به جنایت هولناک زدید؟
گفتند بسیجی است و در بین ما نفوذ کرده است، به همین خاطر او را زدیم.
💠از کسی دستور گرفتید؟
نه، یکی از دوستانمان گفت که یک بسیجی در بین ماست. وقتی دقت کردیم تیپ و قیافه آرمان هم مشخص بود بسیجی است. او در حال رفتن بود که تعقیبش کردیم و بعد وقتی به بنبست رسید، او را محاصره کردیم. دوستم به او گفت، شما بسیجی هستی و اسم رمزت را بگو، اما پسر جوان سکوت کرد و حرفی نزد و بعد هر کسی با شئی به او حمله کرد. یکی با چاقو، یکی با سنگ، یکی هم با مشت و لگد و در نهایت او خونین روی زمین افتاد و ما هم رفتیم.
💠به نظر شما هر کسی بسیجی باشد باید او را بکشی؟
گفتم که فریب خوردیم و الان هم پشیمان هستیم. البته مواد هم مصرف میکنم و آن شب خیلی هیجان داشتم و از طرفی هم تحت تأثیر فضای مجازی مثل اینستاگرام و کانالهای تلگرامی خارج از کشور قرار گرفته بودم.
💠چه موادی مصرف میکنی؟
قرصهای شادیآور و مخدر گل.
💠همدست زن هم داشتید؟
نه.
اما در کلیپی که پخش شده صدای زن هم میآید؟
با ما نبود و آنجا شلوغ بود، او را نمیشناسم.
💠پس از حادثه کجا رفتید؟
از هم جدا شدیم و به خانههایمان رفتیم.
💠فکر میکردید دستگیر شوید؟
وقتی فهمیدیم آرمان به شهادت رسیده، میدانستیم پلیس در تعقیب ماست و چند روزی مخفی شدیم، اما پس از چند روز احتمال دادیم پلیس ردی از ما به دست نیاورده است و خیالمان راحت شد، اما خیلی زود به دام افتادیم.
💠قصد فرار از کشور را نداشتید؟
فکر نمیکردیم شناسایی و دستگیر شویم.
💠حرف آخر؟
خیلی پشیمان هستیم.
🔶هزاران لعنت خدا بر قاتلان و دشمنان شهید آرمان علی وردی و شهدای مدافع امنیت🔶
۸.۱k
۱۳ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.