دروازه مرگ
دروازه مرگ
پارت۱
[ از زبان تهیونگ]
بازم اون سردرد های لعنتی امد
سراغم کی قراره این درد تموم شه ، حالم از خودم بهم میخوره.
ای سرم خیلی درد میکنه احساس میکنم
دارم میمیرم ، با اینکه قرص خوردم ولی
.... ای چرا چرا اینجوری شدم.
این سیاهی چیه دیگه؟
والریا: هی پسر جون وقتشه که خداحافظی کنی با زندگی شیرینت ولی کمی تلخت.
تهیونگ: تو دیگه کی هستی؟
والریا: من راستش رو بخوای من والریا فرشته دروازه مرگ هستم،راستش رو بخوای ازرائیل کار زیاد داشت گفت من بیام/:
تهیونگ: برو...ای... برو گمشو از خونم بیرون.
والریا: ببین پسر جون تو تا چند دیقه دیگه خون ریزی مغزی میکنی چرا چون رگ های مغزت قراره انقدر فشرده بشن تا تو سرت بترکن.
تهیونگ: ای سرم.
والریا: مرگ شتریه که در خونه هر کس میشینه(:
تهیونگ: ای سرم قرصام ....قرصام
والریا: اره اره بخور ، بخور تا زودتر بمیری چون اونا خوبت که نمیکنن هیچ بدترت میکنن
خب اینم از پارت یک چطور بود؟
پارت۱
[ از زبان تهیونگ]
بازم اون سردرد های لعنتی امد
سراغم کی قراره این درد تموم شه ، حالم از خودم بهم میخوره.
ای سرم خیلی درد میکنه احساس میکنم
دارم میمیرم ، با اینکه قرص خوردم ولی
.... ای چرا چرا اینجوری شدم.
این سیاهی چیه دیگه؟
والریا: هی پسر جون وقتشه که خداحافظی کنی با زندگی شیرینت ولی کمی تلخت.
تهیونگ: تو دیگه کی هستی؟
والریا: من راستش رو بخوای من والریا فرشته دروازه مرگ هستم،راستش رو بخوای ازرائیل کار زیاد داشت گفت من بیام/:
تهیونگ: برو...ای... برو گمشو از خونم بیرون.
والریا: ببین پسر جون تو تا چند دیقه دیگه خون ریزی مغزی میکنی چرا چون رگ های مغزت قراره انقدر فشرده بشن تا تو سرت بترکن.
تهیونگ: ای سرم.
والریا: مرگ شتریه که در خونه هر کس میشینه(:
تهیونگ: ای سرم قرصام ....قرصام
والریا: اره اره بخور ، بخور تا زودتر بمیری چون اونا خوبت که نمیکنن هیچ بدترت میکنن
خب اینم از پارت یک چطور بود؟
۴.۹k
۰۱ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.