پارت ۱۰:)
سوار ماشین شدیم
رسیدیم
جونگ کوک : آم چی بخریم؟
من : میوه سبزی دوکبوکی گوشت مرغ و کلی خوراکی🙂😂
جونگ کوک : یهو بگو کله مغازه رو بخرم
من : چرا که نه
جونگ کوک : خب بخریم
من : نه همین چیزارو بخریم کافیه
خریدیم
اومدیم خونه
من : اخههههههه خسته شدم
جونگ کوک : یونا بیدار شدی
من : عه
یونا : کجا بودین
جونگ کوک : رفتیم چیز میز بخریم هیچی تو یخچال نبود
یونا : آها اوک
من : گشنت نشده؟
یونا : ها من؟ یکم
من : خب خوراکی بخوریممممم
جونگ کوک : تنهایی نخورید منم میخوام
من و یونا : باشه
خوراکی ها رو خوردیم
جونگ کوک : من میرم ی دوری بزنم
وقتی داشت میرفت یونا گفت
یونا : خیلی خوشتیپه حتما ی روزی مال من میشه
من : ی پوزخندی زدم مال تو؟
یونا : اره من پولدارم معلومه که منو انتخاب میکنه
من : جونگ کوک هیچ علاقه ای بهت نداره اون به پول اهمیت نمیده
یونا : نکنه فک کردی تو رو انتخاب میکنه
من : معلومه که منو انتخاب میکنه اون عاشق منه
یونا : پوزخندی زد تو؟ تو ی آدم فقیر بی خوانواده ای
من : هر چی باشم انتخابش منم نه تو پس فکر داشتنشو از سرت بیار بیرون
یونا : هه
رفتم تو اتاق جونگ کوک و داشتم وسایلشو میدیدم خیلی کتاب داشت عطرای گرون لباسای گوچی رفتم اتاق خودم و لباسمو عوض کردم و یکم میکاپ کردم و عطر ملایم زدم
رفتم پایین و منتظر موندم بیاد یونا هم داشت با گوشی ور میرفت
جونگ کوک اومد
یونا هم برای اعصبانی کردن من رفت پیشش و لباسشو ازش گرفت و گونشو بوس کرد!!!
منم زود رفتم پیش جونگ کوک و جونگ کوک منو بوسید و معلوم بود یونا داشت حرص میخورد
یونا : جونگ کوک عزیزم چی میخوری
جونگ کوک : گشنم نیست
من : من غذای مورد علاقتو میدونم الان برات درس میکنم
جونگ کوک همین جوری گیج داشت مارو میدید
تموم تا پارت بعدی بای😃🌱
رسیدیم
جونگ کوک : آم چی بخریم؟
من : میوه سبزی دوکبوکی گوشت مرغ و کلی خوراکی🙂😂
جونگ کوک : یهو بگو کله مغازه رو بخرم
من : چرا که نه
جونگ کوک : خب بخریم
من : نه همین چیزارو بخریم کافیه
خریدیم
اومدیم خونه
من : اخههههههه خسته شدم
جونگ کوک : یونا بیدار شدی
من : عه
یونا : کجا بودین
جونگ کوک : رفتیم چیز میز بخریم هیچی تو یخچال نبود
یونا : آها اوک
من : گشنت نشده؟
یونا : ها من؟ یکم
من : خب خوراکی بخوریممممم
جونگ کوک : تنهایی نخورید منم میخوام
من و یونا : باشه
خوراکی ها رو خوردیم
جونگ کوک : من میرم ی دوری بزنم
وقتی داشت میرفت یونا گفت
یونا : خیلی خوشتیپه حتما ی روزی مال من میشه
من : ی پوزخندی زدم مال تو؟
یونا : اره من پولدارم معلومه که منو انتخاب میکنه
من : جونگ کوک هیچ علاقه ای بهت نداره اون به پول اهمیت نمیده
یونا : نکنه فک کردی تو رو انتخاب میکنه
من : معلومه که منو انتخاب میکنه اون عاشق منه
یونا : پوزخندی زد تو؟ تو ی آدم فقیر بی خوانواده ای
من : هر چی باشم انتخابش منم نه تو پس فکر داشتنشو از سرت بیار بیرون
یونا : هه
رفتم تو اتاق جونگ کوک و داشتم وسایلشو میدیدم خیلی کتاب داشت عطرای گرون لباسای گوچی رفتم اتاق خودم و لباسمو عوض کردم و یکم میکاپ کردم و عطر ملایم زدم
رفتم پایین و منتظر موندم بیاد یونا هم داشت با گوشی ور میرفت
جونگ کوک اومد
یونا هم برای اعصبانی کردن من رفت پیشش و لباسشو ازش گرفت و گونشو بوس کرد!!!
منم زود رفتم پیش جونگ کوک و جونگ کوک منو بوسید و معلوم بود یونا داشت حرص میخورد
یونا : جونگ کوک عزیزم چی میخوری
جونگ کوک : گشنم نیست
من : من غذای مورد علاقتو میدونم الان برات درس میکنم
جونگ کوک همین جوری گیج داشت مارو میدید
تموم تا پارت بعدی بای😃🌱
۶۸.۶k
۳۰ شهریور ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.