White Rose 🤍 ¹¹
کوک ویو]
بعد از اینکه با تهیونگ حرف زدم بلند شدم برم به ات بگم که امروز میتونه با دوستاش بره بیرون و تهیونگ میاد که پروندهها رو ببره، از رو میزم کتابی که قرار بود بهش بدم رو برداشتم و رفتم دم در اتاقش یهو درو باز کردم که با صحنهای که جلوم دیدم پشمام ریخت... سریع درو بستم
جونگکوک: من هیچی ندیدم بخدا هیچی ندیدم راحت باش بای
با قدمای بلند رفتم تو پذیرایی که صدای زنگ در رو شنیدم، خدمتکار رفت درو باز کرد و بوی عطری که نباید میپیچید دوباره توی خونه تکرار شد ...
(راوی: گایز نویسنده توی امتحاناتشه یه کوچولو درکش کنید تا امتحاناتش تموم شه و زود زود براتون بنویسه دوستتون دارم مرسی که حمایت میکنید)
#بی_تی_اس
#فیک_جونگ_کوک
بعد از اینکه با تهیونگ حرف زدم بلند شدم برم به ات بگم که امروز میتونه با دوستاش بره بیرون و تهیونگ میاد که پروندهها رو ببره، از رو میزم کتابی که قرار بود بهش بدم رو برداشتم و رفتم دم در اتاقش یهو درو باز کردم که با صحنهای که جلوم دیدم پشمام ریخت... سریع درو بستم
جونگکوک: من هیچی ندیدم بخدا هیچی ندیدم راحت باش بای
با قدمای بلند رفتم تو پذیرایی که صدای زنگ در رو شنیدم، خدمتکار رفت درو باز کرد و بوی عطری که نباید میپیچید دوباره توی خونه تکرار شد ...
(راوی: گایز نویسنده توی امتحاناتشه یه کوچولو درکش کنید تا امتحاناتش تموم شه و زود زود براتون بنویسه دوستتون دارم مرسی که حمایت میکنید)
#بی_تی_اس
#فیک_جونگ_کوک
۲۲.۷k
۲۳ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.