پارت 5
وقتی داشتیم برمی گشتیم سانم رو دیدیم
سانمی: شما دو شیطون کجا رفته بودین؟
ات: رفته بودیم گشت بزنیم راستی چند تا شیطان کشتی؟
سانمی: 1تا شما ها چند تا کشتین
مویچیرو: ما هم یدونه رده دو رو کشتیم مال تو رده چند بود؟
سانمی: رده سوم
ات: بیاید برگردیم به اقامتگاه فردا صبح دوباره یه گشتی میزنیم بعد میریم
سانمی: از کی تا حالا ات دستور میدی؟
مویچیرو: سانمی برو هرکاری دلت خواست بکن من با ات میرم تورو نمیدونم
سانمی: باشه
(داشتیم برمیگشتیم که رایحه شیطان رو احساس کردم رو به مویچیرو کردم گفتم)
ات: رایحه شیطان رو احساس میکنم از سمت غرب
مویچیرو: بزن بریم
ات: باشه
شیطان: به نظر میاد خوشمزه باشید (با خنده شیطانی)
ات: خن من اونقدر شور هست که نمیتونی بخوری (پوز خند)
شیطان: پس باید امتحان کنم ببینم که گوشتت خوشمزه هس
مویچیرو: تو غلط بکنی به ات دست بزنی......... فرم دوم (میخواستم سر شیطان رو ببرم که دیدم ات هم میخواد سرشو ببره پس میخواستم باهم اینکارو کنیم)
ات: شمشیر منجمد فرم دوم (سرشیطان براهتی بریده شد دیدم که مویچیرو من باهم سرشو بریدیم)
ات: نمیدونستم قراره باهم اینکارو کنیم
مویچیرو: کارمون عالی بود خیلی هماهنگیم
ات: راست میگی
مویچیرو: بیا برگردیم
ات: باشه
مویچیرو:(نشسته بودم که احساس کردم شونم سنگین شده دیدم ات خیلی ناز خوابیده دلم نیومد بیدارش کنم پس بغلش کردم بردم گذاشتمش توی اتاق)
ات:(رفتم کنار مویچیرو نشستم که چشام سنگین شد خوابم برد)
مویچیرو: خوب بخوابی فرشته من
ات:(تو خواب و بیداری بودم که مویچیرو گفت خوب بخوابی فرشته ی من منم نمیددونستم خواب دیدم یا واقعی بود)
سانمی: شما دو شیطون کجا رفته بودین؟
ات: رفته بودیم گشت بزنیم راستی چند تا شیطان کشتی؟
سانمی: 1تا شما ها چند تا کشتین
مویچیرو: ما هم یدونه رده دو رو کشتیم مال تو رده چند بود؟
سانمی: رده سوم
ات: بیاید برگردیم به اقامتگاه فردا صبح دوباره یه گشتی میزنیم بعد میریم
سانمی: از کی تا حالا ات دستور میدی؟
مویچیرو: سانمی برو هرکاری دلت خواست بکن من با ات میرم تورو نمیدونم
سانمی: باشه
(داشتیم برمیگشتیم که رایحه شیطان رو احساس کردم رو به مویچیرو کردم گفتم)
ات: رایحه شیطان رو احساس میکنم از سمت غرب
مویچیرو: بزن بریم
ات: باشه
شیطان: به نظر میاد خوشمزه باشید (با خنده شیطانی)
ات: خن من اونقدر شور هست که نمیتونی بخوری (پوز خند)
شیطان: پس باید امتحان کنم ببینم که گوشتت خوشمزه هس
مویچیرو: تو غلط بکنی به ات دست بزنی......... فرم دوم (میخواستم سر شیطان رو ببرم که دیدم ات هم میخواد سرشو ببره پس میخواستم باهم اینکارو کنیم)
ات: شمشیر منجمد فرم دوم (سرشیطان براهتی بریده شد دیدم که مویچیرو من باهم سرشو بریدیم)
ات: نمیدونستم قراره باهم اینکارو کنیم
مویچیرو: کارمون عالی بود خیلی هماهنگیم
ات: راست میگی
مویچیرو: بیا برگردیم
ات: باشه
مویچیرو:(نشسته بودم که احساس کردم شونم سنگین شده دیدم ات خیلی ناز خوابیده دلم نیومد بیدارش کنم پس بغلش کردم بردم گذاشتمش توی اتاق)
ات:(رفتم کنار مویچیرو نشستم که چشام سنگین شد خوابم برد)
مویچیرو: خوب بخوابی فرشته من
ات:(تو خواب و بیداری بودم که مویچیرو گفت خوب بخوابی فرشته ی من منم نمیددونستم خواب دیدم یا واقعی بود)
۱.۴k
۲۰ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.