..کوچولوی دل باخته🖤🥀.. ~پارت۹~
..کوچولوی دل باخته🖤🥀.. ~پارت۹~
نیکا:
با صدای بلند گفتم اقازاده هم اومد از جام بلند شدم ک....
رومینا:
چخبرته نیکا ؟چیشده؟
دیانا:
اییی نیکا واسه اولین بار حرفم رو گوش کن
چی میشه؟
نیکا:
بطرف میز ارسلان رفتم که خیلی قشنگ لم داده بود قشنگ ادامه داد:
اوووو هی اقا زاده رو ببین انگار اومدن کاروان سرا اون یکی پاشون رو روی صندلی گذاشتن دخترا هم دور ورش او او او
ارسلان:
چی میگی دختر مشکل داری؟.
لیلا:
مشکل عقلی داره عزیزم
(نویسنده:کوفت عزیزم درد عزیزم 🧐)
دیانا:
محکم روی میز کوبیدم و بطرف دختره رفتم و ادامه دادم کی مشکل عقلانی داره ؟
شقایق:
اوووو اینجا قشنگ میشه 😎دوستان چیپس و پفکاتون رو در بیارید دختر پاپتی های پرورشگاهی میخوان دعوا کنن😂
رومینا:
من الان بهت یه دختر پاپتی نشون میدم اون سرش نا پیدا دخترک سوسول
متین:
دخترا تموم کنید چخبرتونه؟
نیکا:
کسی که باید تموم کنه اقازادس که به دوست من بدو بیرا میگه
ارسلان:
صورتمو برگردوندم سمت دیانا و با لحن بچگونه گفتم اخیه دختر کوچوله داستان ما رفته خبر چینی مارو پیش مامانش کرد در ضمن دختر یتیم که یهوووو یطرفه صورتم سوخت
دیانا:
نیکاااااااااااا
رومینا:
رفتم سمت نیکا دو تا دستاش رو گرفتم و گفتم :
نیکا نکن این ادم ارزشش رو نداره
نیکا:
معلومه یه ادم پولدار از خود راضی که باباش هر شب با یه زنه باید اینجوری به ما بگه یتیم؟
فرزاد:
چی؟
متین:
چی میگی نیکا چرت و پرت نگو تمون کننن
شقایق:
هو هو هو نگاه وضع کلاسو 😂
پانیذ:
از جام بلند شدم و گفتم:
اهم اهم از قدیم گفتم بچه به باباش میره 🤌🏻😓
دیگه چه کنیم معلومه توعم به بابات رفتی دخترو دارن تیقت میزنن😂
ارسی:
شما ها دارید چی میگد به فهمید چی میگید راجب پدرم.....
نیکا:
خب بذار بهت ثابت کنم.....
متین:
بنظرم بهتر تموم کنی نیکا تا موضوع به بحث باریکی کشیده نشده؟
رومینا:
نه بابا چرا نوبت ما میشه همه ترسو هستین
ادامه دارد...
نیکا:
با صدای بلند گفتم اقازاده هم اومد از جام بلند شدم ک....
رومینا:
چخبرته نیکا ؟چیشده؟
دیانا:
اییی نیکا واسه اولین بار حرفم رو گوش کن
چی میشه؟
نیکا:
بطرف میز ارسلان رفتم که خیلی قشنگ لم داده بود قشنگ ادامه داد:
اوووو هی اقا زاده رو ببین انگار اومدن کاروان سرا اون یکی پاشون رو روی صندلی گذاشتن دخترا هم دور ورش او او او
ارسلان:
چی میگی دختر مشکل داری؟.
لیلا:
مشکل عقلی داره عزیزم
(نویسنده:کوفت عزیزم درد عزیزم 🧐)
دیانا:
محکم روی میز کوبیدم و بطرف دختره رفتم و ادامه دادم کی مشکل عقلانی داره ؟
شقایق:
اوووو اینجا قشنگ میشه 😎دوستان چیپس و پفکاتون رو در بیارید دختر پاپتی های پرورشگاهی میخوان دعوا کنن😂
رومینا:
من الان بهت یه دختر پاپتی نشون میدم اون سرش نا پیدا دخترک سوسول
متین:
دخترا تموم کنید چخبرتونه؟
نیکا:
کسی که باید تموم کنه اقازادس که به دوست من بدو بیرا میگه
ارسلان:
صورتمو برگردوندم سمت دیانا و با لحن بچگونه گفتم اخیه دختر کوچوله داستان ما رفته خبر چینی مارو پیش مامانش کرد در ضمن دختر یتیم که یهوووو یطرفه صورتم سوخت
دیانا:
نیکاااااااااااا
رومینا:
رفتم سمت نیکا دو تا دستاش رو گرفتم و گفتم :
نیکا نکن این ادم ارزشش رو نداره
نیکا:
معلومه یه ادم پولدار از خود راضی که باباش هر شب با یه زنه باید اینجوری به ما بگه یتیم؟
فرزاد:
چی؟
متین:
چی میگی نیکا چرت و پرت نگو تمون کننن
شقایق:
هو هو هو نگاه وضع کلاسو 😂
پانیذ:
از جام بلند شدم و گفتم:
اهم اهم از قدیم گفتم بچه به باباش میره 🤌🏻😓
دیگه چه کنیم معلومه توعم به بابات رفتی دخترو دارن تیقت میزنن😂
ارسی:
شما ها دارید چی میگد به فهمید چی میگید راجب پدرم.....
نیکا:
خب بذار بهت ثابت کنم.....
متین:
بنظرم بهتر تموم کنی نیکا تا موضوع به بحث باریکی کشیده نشده؟
رومینا:
نه بابا چرا نوبت ما میشه همه ترسو هستین
ادامه دارد...
۱۲.۸k
۲۷ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.