𝕻𝖆𝖗𝖙 ¹⁷
خون مورد علاقه ی من(𝙈𝙮 𝙛𝙖𝙫𝙤𝙪𝙧𝙞𝙩𝙚 𝙗𝙡𝙤𝙤𝙙)𝕻𝖆𝖗𝖙 ¹⁷
٪از همتون ممنونم بابت اینکه دعوتم رو قبول کردین این مهمونی در مورد تجارت و همکاری بود و به خوبی پیش رفت به خوبی ازخودت پذیرایی کنید همه دست زدن × این مهمونی خیلی مسخره اس & یونگی تحمل کن £ تهیونگ اگر اجازه میدی منو شی آه با ا/ت بریم بچرخیم _ اگر اتفاقی افتاد موهاتون رو از ته میزنم ¥ تهیونگگگگگگ _ شوخی کردم ولی یه جور دیگه تنبیه تون میکنم £ تا تنبیه نکنی مگه ول کنی ما رفتیم + اینجا چه بزرگه ¥ خونه ی بزرگترین بند مافیا هستا بعدش هم دست تهیونگ میوفته + یه چیزی چرا تهیونگ به عنوان وارث انتخاب شده £ اینو من میگم خب نگاه کن این خاندان فقط پنچ تا پسر داره و یکی از اینا انتخاب میشن برای نسل بعدی خب بین این ها ته انتخاب شد چون جیمین درگیر کار های شرکت خودش هست یونگی هم میگه دوست نداره و کوک هم فقط تیرانداز میخاد باشه و تهیونگ می مونه و ساشا ساشا همون پسر عموی بچه ها هست تهیونگ از بچگی آماده کرده خودشو و چرا حالا ساشا انتخاب نشد پدربزرگ گفت که ساشا چون دختر بازه انتخابش نکرد + آها یه چیزی لیتا تو هم نیمه خون آشام داری £ ها ارع خب سه تا پسر داره پدربزرگ و مامان منم عاشق پسر ابن خاندان شد ¥ ارع دوتایی با همدیگه بودن که عاشق دو تا از اون ها شدن پدر هامون خون آشام بودن و مامان هامون انسان بخاطر همین نیمه داریم + من هیچوقت در مورد پدرت چیزی ازت نشنیدم شی آه تو این مهمونی نبود ¥ اع خوب پدرم فوت کرده + ببخشید ازت سوال کردم ¥ عیبی نداره میدونی تهیونگ تغییر کرده £ ارع با بچگیش فرق داره + یعنی یعنی قبلا مهربون تر بود ¥ میخوام در باره ی تهیونگ بهت بگم پدرمون وقتی که کوچیک بودیم مرد البته به غیر از یونگی اون بزرگتر ما بود از وقتی که پدرم مرد تهیونگ یذره بزرگ تر شد با همه بد بود اصلا اعصاب نداشت ما همه عادت کردیم اما نگرانشم میترسم بدتر بشه و کنترلش دست خودش نباشه + ناراحت نباش چه اینجا خوشگله صدای جیغ میاد £ بریم ببینیم چی شده + ایششش مگه میشه با این کفش ها راه رفت کفش رو در آوردم و گرفتم دستم سریع رفتماون قسمت.....
ا/ت قهرمان وارد میشود😂
این پارت کم بود میخوامپارت بعدی بزارم پست بعدی
٪از همتون ممنونم بابت اینکه دعوتم رو قبول کردین این مهمونی در مورد تجارت و همکاری بود و به خوبی پیش رفت به خوبی ازخودت پذیرایی کنید همه دست زدن × این مهمونی خیلی مسخره اس & یونگی تحمل کن £ تهیونگ اگر اجازه میدی منو شی آه با ا/ت بریم بچرخیم _ اگر اتفاقی افتاد موهاتون رو از ته میزنم ¥ تهیونگگگگگگ _ شوخی کردم ولی یه جور دیگه تنبیه تون میکنم £ تا تنبیه نکنی مگه ول کنی ما رفتیم + اینجا چه بزرگه ¥ خونه ی بزرگترین بند مافیا هستا بعدش هم دست تهیونگ میوفته + یه چیزی چرا تهیونگ به عنوان وارث انتخاب شده £ اینو من میگم خب نگاه کن این خاندان فقط پنچ تا پسر داره و یکی از اینا انتخاب میشن برای نسل بعدی خب بین این ها ته انتخاب شد چون جیمین درگیر کار های شرکت خودش هست یونگی هم میگه دوست نداره و کوک هم فقط تیرانداز میخاد باشه و تهیونگ می مونه و ساشا ساشا همون پسر عموی بچه ها هست تهیونگ از بچگی آماده کرده خودشو و چرا حالا ساشا انتخاب نشد پدربزرگ گفت که ساشا چون دختر بازه انتخابش نکرد + آها یه چیزی لیتا تو هم نیمه خون آشام داری £ ها ارع خب سه تا پسر داره پدربزرگ و مامان منم عاشق پسر ابن خاندان شد ¥ ارع دوتایی با همدیگه بودن که عاشق دو تا از اون ها شدن پدر هامون خون آشام بودن و مامان هامون انسان بخاطر همین نیمه داریم + من هیچوقت در مورد پدرت چیزی ازت نشنیدم شی آه تو این مهمونی نبود ¥ اع خوب پدرم فوت کرده + ببخشید ازت سوال کردم ¥ عیبی نداره میدونی تهیونگ تغییر کرده £ ارع با بچگیش فرق داره + یعنی یعنی قبلا مهربون تر بود ¥ میخوام در باره ی تهیونگ بهت بگم پدرمون وقتی که کوچیک بودیم مرد البته به غیر از یونگی اون بزرگتر ما بود از وقتی که پدرم مرد تهیونگ یذره بزرگ تر شد با همه بد بود اصلا اعصاب نداشت ما همه عادت کردیم اما نگرانشم میترسم بدتر بشه و کنترلش دست خودش نباشه + ناراحت نباش چه اینجا خوشگله صدای جیغ میاد £ بریم ببینیم چی شده + ایششش مگه میشه با این کفش ها راه رفت کفش رو در آوردم و گرفتم دستم سریع رفتماون قسمت.....
ا/ت قهرمان وارد میشود😂
این پارت کم بود میخوامپارت بعدی بزارم پست بعدی
۵۴.۲k
۱۰ فروردین ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.