قانون عشق p3
از جمع عذر خواهی کردم و خارج شدم
درو اتاقمو که باز کردم وایساده بود و پاشنه پاشو زمین میزد وقتایی که کلافه و بی قرار بود اینکارو میکرد ....دیگه همه حرکاتش رو حفظ شده بودم
برگشت و سمتم اومد
من:جونگ کوک چیه کاری دا...
با کوبیده شدن لباش رو لبام جملم نصفه موند، با ولع مک میزد حدود ۵ ۶ دقیقه بی وقفه بوسید نفسم بند اومده بود که ناله ای کردم تا جدا بشه
با خنده گفتم:چیشده چرا یهو اینجوری میکنی
طبق معمول سرد جواب داد : وقتی زمانی که بهت نیاز دارم سیرابم نمیکنی ، وقت و بی وقت هوس میکنم بیام خودم چیزیو که میخوام ازت بگیرم
چشماش لبام رو هدف گرفتن: رژ قرمز به لبات خیلی میاد
با همون لحن ادامه داد : یه لباس فرستادم خونه شب میخوام اونو بپوشی ....امشب دیگه باید حسابی جبران کنی
گفتم :باشه حالا ..باید برگردیم سر جلسه
بدون حرفی رفت داخل منم سری برگشتم
جلسه ساعت ۳ و ۵۰ دقیقه تموم شد برگشتم خونه جونگ کوکم احتمالا رفت شرکتش ...
روی تخت جعبه ای بود بازش کردم
یه لباس باز مشکی بود با تنش مثل سوتین بود با این تفاوت که از زیر سینه ها تا روی رون جنس پارچش توری بود
گذاشتمش رو تخت تا شب بپوشم و به کارای فردا رسیدگی کردم
۷ شب شده بود لباسه رو تنم کردم ریمل و خط چشم زدم به همراه رژ قرمز مات
موهای قهوه ای تیرم رو شونه کردم و دورم ریختم
نیم ساعت بعد جونگ کوک اومد ...با دیدنم لبخند کثیفی رو لباش جای گرفت
ادامه در کامنت
درو اتاقمو که باز کردم وایساده بود و پاشنه پاشو زمین میزد وقتایی که کلافه و بی قرار بود اینکارو میکرد ....دیگه همه حرکاتش رو حفظ شده بودم
برگشت و سمتم اومد
من:جونگ کوک چیه کاری دا...
با کوبیده شدن لباش رو لبام جملم نصفه موند، با ولع مک میزد حدود ۵ ۶ دقیقه بی وقفه بوسید نفسم بند اومده بود که ناله ای کردم تا جدا بشه
با خنده گفتم:چیشده چرا یهو اینجوری میکنی
طبق معمول سرد جواب داد : وقتی زمانی که بهت نیاز دارم سیرابم نمیکنی ، وقت و بی وقت هوس میکنم بیام خودم چیزیو که میخوام ازت بگیرم
چشماش لبام رو هدف گرفتن: رژ قرمز به لبات خیلی میاد
با همون لحن ادامه داد : یه لباس فرستادم خونه شب میخوام اونو بپوشی ....امشب دیگه باید حسابی جبران کنی
گفتم :باشه حالا ..باید برگردیم سر جلسه
بدون حرفی رفت داخل منم سری برگشتم
جلسه ساعت ۳ و ۵۰ دقیقه تموم شد برگشتم خونه جونگ کوکم احتمالا رفت شرکتش ...
روی تخت جعبه ای بود بازش کردم
یه لباس باز مشکی بود با تنش مثل سوتین بود با این تفاوت که از زیر سینه ها تا روی رون جنس پارچش توری بود
گذاشتمش رو تخت تا شب بپوشم و به کارای فردا رسیدگی کردم
۷ شب شده بود لباسه رو تنم کردم ریمل و خط چشم زدم به همراه رژ قرمز مات
موهای قهوه ای تیرم رو شونه کردم و دورم ریختم
نیم ساعت بعد جونگ کوک اومد ...با دیدنم لبخند کثیفی رو لباش جای گرفت
ادامه در کامنت
۵۴.۹k
۰۸ فروردین ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.