ازدواج اجباری 4
_ یک تایم مشخص برای هرکاریت داری مثلا ساعت خواب تا ساعت ۸:۳۰ صبحانه تا ساعت ۹:۳۰ وقت هست ناهار ۱:۳۰تا۲:۳۰ ساعت شام ۷:۳۰تا۸:۳۰ ساعت خواب تا ۱۰ شب میتونی بیدار بمونی بیشتر نه
_ دوم سرپیچی از حرفایی من نداری !!! وگر نه اون رومو میبینی من کلا دوتا هشدار بهت میدم بعدش دیگه خودت میدونی
+بعدش چی میشه؟(مظلومیت)
_ (صورتشو میاره نزدیک صورت ا/ت ) اگر خیلی کنجکاوی میتونی امتحانش کنی(پورخنده)
+......ء
_فعلا اینارو یاد بگیر تا بعد
+میتونم گربمو بیارم؟
_آره میتونی به بادیگاردا میسپرم
کوک میره بیرون
+اهههههههههه (با صدای بلند)
_چیشده ؟؟؟(نگرانی)
+ه..هیچی
_باشه
پرش زمانی به ۵:۳۰ بعد از ظهر ویو ا/ت
+اَه نه میتونم برم ...
که فهمیدم من اصلا هیچ کسو ندارم.....
اجوما =
=خانم آقا کارتون دارن
+چی کار ؟
=نمیدونم خانم
داشت اجوما میرفت که
+اجوما
=بله خانم؟
+شما چند سالتونه ؟
=۵۳ سال چطور ؟
+ یعنی شما ۳۳ سال از من بزرگترین بعد به من میگید خانم؟
=....ء
+منو ا/ت یا هرچی راحتیم صدا کنید شما جایه مادر بزرگ من هستین
=باشه خانم ببخشید خانم کوچولو( لبخند )
+(خنده ریز )
ویو کوک
داشتم پرونده هارو اوکی میکردم که ا/ت اومد
+با من کاری داشتی ؟
کوک یه دستشو مشت میکنه میزاره زیر چونش با اون یکی به صندلی روبروش اشاره میکنه
_بشین (خودشو صاف و صوف میکنه )
_ خب اول چندتا سوال ازت میپرسم اوک؟
+باشه
_ یادته گفتم قانون های دیگرو خودت متوجه میشی؟
+ آره....
_الان متوجه شدی ؟
+نه....
_(خنده ) اینکه با من درست صحبت کنی
+بله نه یعنی چشم
_آفرین کیتن
_خب دوستی داری ؟
+نه
_چرا
+( بغض )
سریع اومد کنار ا/ت نشست
_چی شدددد؟؟؟؟
+خب پن یه دوست داشتم هق ما همیشه مورد قلدری قرار میگرفتیم هق بعد یه روز دوستمو تو wc دیدم چند تا دختر کلش کرده بودن زیر آب من سریع رفتم که بگیرمش تموم کرد....(گریه شدید )
ویو کوک
با هر کلمه دلم کباب میشد نمیتونستم گریشو ببینم
_ به حسابشون میرسم که رفت سریع
+کجا میریییییی؟؟؟(بلند شد )
_الان میام ....
که
شرط
۶لایک
۴ تا کامنت
ادامه داره
_ دوم سرپیچی از حرفایی من نداری !!! وگر نه اون رومو میبینی من کلا دوتا هشدار بهت میدم بعدش دیگه خودت میدونی
+بعدش چی میشه؟(مظلومیت)
_ (صورتشو میاره نزدیک صورت ا/ت ) اگر خیلی کنجکاوی میتونی امتحانش کنی(پورخنده)
+......ء
_فعلا اینارو یاد بگیر تا بعد
+میتونم گربمو بیارم؟
_آره میتونی به بادیگاردا میسپرم
کوک میره بیرون
+اهههههههههه (با صدای بلند)
_چیشده ؟؟؟(نگرانی)
+ه..هیچی
_باشه
پرش زمانی به ۵:۳۰ بعد از ظهر ویو ا/ت
+اَه نه میتونم برم ...
که فهمیدم من اصلا هیچ کسو ندارم.....
اجوما =
=خانم آقا کارتون دارن
+چی کار ؟
=نمیدونم خانم
داشت اجوما میرفت که
+اجوما
=بله خانم؟
+شما چند سالتونه ؟
=۵۳ سال چطور ؟
+ یعنی شما ۳۳ سال از من بزرگترین بعد به من میگید خانم؟
=....ء
+منو ا/ت یا هرچی راحتیم صدا کنید شما جایه مادر بزرگ من هستین
=باشه خانم ببخشید خانم کوچولو( لبخند )
+(خنده ریز )
ویو کوک
داشتم پرونده هارو اوکی میکردم که ا/ت اومد
+با من کاری داشتی ؟
کوک یه دستشو مشت میکنه میزاره زیر چونش با اون یکی به صندلی روبروش اشاره میکنه
_بشین (خودشو صاف و صوف میکنه )
_ خب اول چندتا سوال ازت میپرسم اوک؟
+باشه
_ یادته گفتم قانون های دیگرو خودت متوجه میشی؟
+ آره....
_الان متوجه شدی ؟
+نه....
_(خنده ) اینکه با من درست صحبت کنی
+بله نه یعنی چشم
_آفرین کیتن
_خب دوستی داری ؟
+نه
_چرا
+( بغض )
سریع اومد کنار ا/ت نشست
_چی شدددد؟؟؟؟
+خب پن یه دوست داشتم هق ما همیشه مورد قلدری قرار میگرفتیم هق بعد یه روز دوستمو تو wc دیدم چند تا دختر کلش کرده بودن زیر آب من سریع رفتم که بگیرمش تموم کرد....(گریه شدید )
ویو کوک
با هر کلمه دلم کباب میشد نمیتونستم گریشو ببینم
_ به حسابشون میرسم که رفت سریع
+کجا میریییییی؟؟؟(بلند شد )
_الان میام ....
که
شرط
۶لایک
۴ تا کامنت
ادامه داره
۱۳.۹k
۰۷ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.