غریبه ی آشنا پارت ۲

.


.





ویو ا/ت :
سوار ماشینم شدم و به سمت خونه حرکت کردم کل راه توفکر بودم من هنوز بشدت عاشق کوک بودم ولی کاری که قبلاً باهام کرد هم نمیتونم فرا موش کنم


ویو. راوی : ا/ت همینجور که تو فکر بود میرسه خونه


ا/ت:خوب رسیدم

چند مین بعد


ویو ا/ت :اخیش حمام که کردم زنگ بزنم بچه ها بیان کمکم آماده شم برای شب

بوققق بوققق (مثلاً زنگ گوشی 😂)

ا/ت:الو

جیا :الو جونم


ا/ت: جیا به کمکت نیاز دارم

جیا :چی شده دوباره

ا/ت : امروز وسط عکس برداری جونگکوک رو دیدم باورت نمیشه همکار جدیدم اونه تازه شبم دعوتم کرد کنسرت شون
گفت برات ماشین میفرستم آماده باش بیا کمکم آماده شم لطفاًااااااااااا

جیا: حاجی پشمام باشه الان حرکت میکنم میام


ا/ت: وایییییییی مرسی ههی (هیی آخر نفس راحت کشید)





چند مین بعد :


تق تق (صدای در)


ا/ت: وایی امدی بیاتو.

جیا : میگفتی هم میومدم

ا/ت: ییییییی

ویو ا/ت: آماده شده بودم منتظر ماشین بودم که یهو






( باید رو پارت بعد یکم فکر کنم دوست دارم هیجانی باشه 😂✋🏻)