وقتی توی اتاق فرار همو میبینید پارت اول سه پارتی
از خواب بیدار شدم صدای نونا همه جارو گرفته بود
از اتاقم بیرون اومدم
مامان و بابا رفته بودن مسافرت و من و نونا تنها بودیم
نونا داشت بلند بلند آهنگ میخوند و میرقصید
خدایاااا منو از دست این نجاتتت بده
ا.ت: اونیییی
یجوری داد زدم که ترسید و با کله رفت زمین
به این حرکتش زدم زیر خنده
هیونا: چتهه گراززز
ا.ت: ( خندیدن) حالا چی گوش میدادی
هیونا: آهنگ جدید بی تی اسه می خوای گوش بدی؟
ا.ت: اوهوم بده
خواستم هدفنو روی گوشم بزارم که گوشیم زنگ زد
ا.ت: یک دقیقه
تماسو وصل کردم
ا.ت: الو؟
یونا: ا.ت ا.تتت
ا.ت: عه یونا تویی بله.؟
یونا: بلیط برای اتاق فرار گرفتم خواهرتم بیار
ا.ت: اتاق فرار؟؟!!!!
اصلا و ابدا نمیام
یونا: تو خیلی گ.و.ه میخوری باید بیای به هر حال به خواهرت گفتم به زور میارتت خدافظ
ا.ت : چی نه وایساا.....
قطع کرد!!!
ا.ت: اونی من نمیاما
هیونا لبخند ملیحی زد و ابرو پروند
از این اخلاقش می فهمم که هر چی هم بشه من و برمیداره میبره اونجا
ا.ت: یونا بهم نگفت وقتش کی هست؟
هیونا: به تو چه
ا.ت: ببخشیداااا ولی باید بدونم که حاضر بشم
از سر تا پامو چک کرد
هیونا: هر وقت وقتش رسید من خودم بهت میگم
هوووففففف انگار دارن گروگان میارن
ساعت تقریبا ۹ بعد از ظهر بود
اینا می خوان نصف شب برن اونجا اخههه
ا.ت: هیونا لغو شد؟
هیونا: نه کی گفته
ا.ت: شوخی میکنی؟ می خواید نصف شب برید اونجاااا
جوابی نداد
هیونا: حاضر شو وقتش رسیده
می خواستم تک تک موهای هیونا رو بکنمممم
لباس سفیدی پوشیدم که از روش یه جور دامن بود پوشیدم ( عکس لباس رو برای تصورات بهتر توی اسلاید بعدی گزاشتم)
یکم آرایش کردم که میدونم اونجا از ترس همه ی ارایشام پاک میشه:/
موهامو باز گزاشتم و رفتم بیرون که هیونا هم از اتاقش اومد بیرون
اونم استایل گشاد زده بود
رفتیم بیرون و سوار ماشین شدیم
ا.ت: اونی میشه من نیام؟
هیونا: نه
ا.ت: اونی میترسمممم اونجا سکته رو میزنما
هیونا: نمیزنی اونجا همشون آدمن نگران نباش
بالاخره رسیدیم.........
اینم یه ۳ پارتی از جیمین امیدوارم خوشتون بیاد :)💗
از اتاقم بیرون اومدم
مامان و بابا رفته بودن مسافرت و من و نونا تنها بودیم
نونا داشت بلند بلند آهنگ میخوند و میرقصید
خدایاااا منو از دست این نجاتتت بده
ا.ت: اونیییی
یجوری داد زدم که ترسید و با کله رفت زمین
به این حرکتش زدم زیر خنده
هیونا: چتهه گراززز
ا.ت: ( خندیدن) حالا چی گوش میدادی
هیونا: آهنگ جدید بی تی اسه می خوای گوش بدی؟
ا.ت: اوهوم بده
خواستم هدفنو روی گوشم بزارم که گوشیم زنگ زد
ا.ت: یک دقیقه
تماسو وصل کردم
ا.ت: الو؟
یونا: ا.ت ا.تتت
ا.ت: عه یونا تویی بله.؟
یونا: بلیط برای اتاق فرار گرفتم خواهرتم بیار
ا.ت: اتاق فرار؟؟!!!!
اصلا و ابدا نمیام
یونا: تو خیلی گ.و.ه میخوری باید بیای به هر حال به خواهرت گفتم به زور میارتت خدافظ
ا.ت : چی نه وایساا.....
قطع کرد!!!
ا.ت: اونی من نمیاما
هیونا لبخند ملیحی زد و ابرو پروند
از این اخلاقش می فهمم که هر چی هم بشه من و برمیداره میبره اونجا
ا.ت: یونا بهم نگفت وقتش کی هست؟
هیونا: به تو چه
ا.ت: ببخشیداااا ولی باید بدونم که حاضر بشم
از سر تا پامو چک کرد
هیونا: هر وقت وقتش رسید من خودم بهت میگم
هوووففففف انگار دارن گروگان میارن
ساعت تقریبا ۹ بعد از ظهر بود
اینا می خوان نصف شب برن اونجا اخههه
ا.ت: هیونا لغو شد؟
هیونا: نه کی گفته
ا.ت: شوخی میکنی؟ می خواید نصف شب برید اونجاااا
جوابی نداد
هیونا: حاضر شو وقتش رسیده
می خواستم تک تک موهای هیونا رو بکنمممم
لباس سفیدی پوشیدم که از روش یه جور دامن بود پوشیدم ( عکس لباس رو برای تصورات بهتر توی اسلاید بعدی گزاشتم)
یکم آرایش کردم که میدونم اونجا از ترس همه ی ارایشام پاک میشه:/
موهامو باز گزاشتم و رفتم بیرون که هیونا هم از اتاقش اومد بیرون
اونم استایل گشاد زده بود
رفتیم بیرون و سوار ماشین شدیم
ا.ت: اونی میشه من نیام؟
هیونا: نه
ا.ت: اونی میترسمممم اونجا سکته رو میزنما
هیونا: نمیزنی اونجا همشون آدمن نگران نباش
بالاخره رسیدیم.........
اینم یه ۳ پارتی از جیمین امیدوارم خوشتون بیاد :)💗
۱۶.۵k
۰۲ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.