پارت اخر🎀
پارت اخر🎀
دندوناش گردنم رو میخراشید
_درد داره
اون به حرفام توجه نمیکرد و به کار خودش ادامه میداد
_لطفا بس کن
ناگهان دندوناش توی گردنم فرو رفت. به طرز وحشتناکی درد داشت همونطور که داشت خون میخورد چشمام شروع به تار شدن میکرد. بعد از پنج مین از گردنم جدا شد. من هنوز خونریزی داشتم. زبونش رو چند ثانیه روی زخم گذاشت و زخم رو درمان کرد.
بدنم شروع به سست شدن کرد.
_حالت خوبه؟ تو الان مال منی، فقط من.
پایان👊🏻 ادامه نداریم بده شیص
دندوناش گردنم رو میخراشید
_درد داره
اون به حرفام توجه نمیکرد و به کار خودش ادامه میداد
_لطفا بس کن
ناگهان دندوناش توی گردنم فرو رفت. به طرز وحشتناکی درد داشت همونطور که داشت خون میخورد چشمام شروع به تار شدن میکرد. بعد از پنج مین از گردنم جدا شد. من هنوز خونریزی داشتم. زبونش رو چند ثانیه روی زخم گذاشت و زخم رو درمان کرد.
بدنم شروع به سست شدن کرد.
_حالت خوبه؟ تو الان مال منی، فقط من.
پایان👊🏻 ادامه نداریم بده شیص
۳.۸k
۲۰ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.