پارت ۲
(۳ساعت بعد):
سریع پاشدم وای چقدر خوابیدم ساعت و نگاه کردم تقریبا ۳ شب بود چرا نیومده بود آخه گفتم برم زنگ بزنم به دوستاش اونا هم جواب نمیدادن دیگه داشتم واقعا میترسیدم نکنه اتفاقی واسه کوکیم افتاده باشه(بغض)
نمیدونم کی شد که همونجا خوابم برد وقتی بیدار شدم هوا روشن بود دوباره بهش زنگ زدم که جواب داد همونجا بغضم ترکید.
+الو کوکی کجایی پس(گریه)
تهیونگ:الو سلام الان جونگکوکو میاریم دمه در
+باشه ممنون
چرا خودش جواب نداد؟
(فلش بک به دیشب ویو کوک):
رفتیم بار من پشت سره هم میخوردم دیگه آمار پیک هایی که خورده بودم از دستم در رفته بود نسته مست بودم داشت خوابم میگرفت که یه دفعه به زنه آشنایی اومد رو پام نمیدونم کی بود فقط میدونستم یه جایی دیده بودمش هی داشت خودشو میچسبوند بهم داشت تحریکم میکرد حالم دسته خودم نبود نمیدونم چیشد که بلندش کردم و راه افتادم تو اتاقای بالا دیگه نمیتونستم تحمل کنم همونجا لباساشو پاره کردم و .....(اسماته)
سریع پاشدم وای چقدر خوابیدم ساعت و نگاه کردم تقریبا ۳ شب بود چرا نیومده بود آخه گفتم برم زنگ بزنم به دوستاش اونا هم جواب نمیدادن دیگه داشتم واقعا میترسیدم نکنه اتفاقی واسه کوکیم افتاده باشه(بغض)
نمیدونم کی شد که همونجا خوابم برد وقتی بیدار شدم هوا روشن بود دوباره بهش زنگ زدم که جواب داد همونجا بغضم ترکید.
+الو کوکی کجایی پس(گریه)
تهیونگ:الو سلام الان جونگکوکو میاریم دمه در
+باشه ممنون
چرا خودش جواب نداد؟
(فلش بک به دیشب ویو کوک):
رفتیم بار من پشت سره هم میخوردم دیگه آمار پیک هایی که خورده بودم از دستم در رفته بود نسته مست بودم داشت خوابم میگرفت که یه دفعه به زنه آشنایی اومد رو پام نمیدونم کی بود فقط میدونستم یه جایی دیده بودمش هی داشت خودشو میچسبوند بهم داشت تحریکم میکرد حالم دسته خودم نبود نمیدونم چیشد که بلندش کردم و راه افتادم تو اتاقای بالا دیگه نمیتونستم تحمل کنم همونجا لباساشو پاره کردم و .....(اسماته)
۵.۰k
۱۰ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.