cute lover
پارت ۱۹
خوراکی هارو برداشت و رفت پیش جیسونگ. مینهو: خب خب بزن قسمت بعد
ساعت ۴
ویو مینهو
چرا این کارگردان با من مشکل داره؟! رو هر کدومشون کراش میزنم ، درجا میکشتش. همین امشب نزدیک ۱۰ تا شکست عشقی خوردم.( درک میکنم مینهو جان، درک میکنم)
مینهو: کارگردانه خیلی...
داشتم حرفمو میزدم که یهو حس کردم یچیزی رو شونمه.
سرمو برگردوندم دیگه جیسونگ خوابش برده و سرش افتاده رو شونم. واییی چه کیوته!
اروم سرشو از رو شونم بلند کردم و خوابوندمش رو مبل و بعدش رفتم یه پتو اوردم و انداختم روش. بعدش تلویزیون رو خاموش کردم و خودمم رفتم داخل اتاقم خوابیدم.
ویو فردا صبح
ویو مینهو
با صدای آزار دهنده پرنده ها از خواب بیدار شدم. نگاه ساعت کردم ، دیدم ساعت ۱۰ عه. با بی حوصلگی از رو تخت پاشدم و از اتاقم اومدم بیرون. نگاهی به جیسونگ کردم و دیدم هنوز خوابه. فک کنم اولین بارشه تا صبح بیدار مونده بوده. رفتم دسشویی و کارای مربوطه و کردم و رفتم صبحونه درست کنم. بعد ۳۰ دقیقه آماده شد و بعد شروع کردم به چیدن میز.
مینهو: جیسونگ.....جیسونگ بیدار شو دیگه.
جیسونگ: هوم
مینهو: پاشو صبحونه بخوریم.
جیسونگ: نوموخوام
وای کیوت
مینهو: الان پا نشی روت اب میریزم
یهو مثل جت از جاش پاشد و اومد سر میز.
مینهو: چه عجب بیدار شدی. امشب قراره مهمونم کنی رستوران
جیسونگ: وایی اره
مینهو: هه هه(خنده شیطانی)
شروع کردن به صبحونه خوردن.
جیسونگ(با دهن پر): مینهو امروز بریم بیرون قبل از اینکه بریم رستوران؟
مینهو: باشه با دهن پر حرف نزن.
وایی چرا تاحالا دقت نکرده بودم که انقدر کیوته؟
خوراکی هارو برداشت و رفت پیش جیسونگ. مینهو: خب خب بزن قسمت بعد
ساعت ۴
ویو مینهو
چرا این کارگردان با من مشکل داره؟! رو هر کدومشون کراش میزنم ، درجا میکشتش. همین امشب نزدیک ۱۰ تا شکست عشقی خوردم.( درک میکنم مینهو جان، درک میکنم)
مینهو: کارگردانه خیلی...
داشتم حرفمو میزدم که یهو حس کردم یچیزی رو شونمه.
سرمو برگردوندم دیگه جیسونگ خوابش برده و سرش افتاده رو شونم. واییی چه کیوته!
اروم سرشو از رو شونم بلند کردم و خوابوندمش رو مبل و بعدش رفتم یه پتو اوردم و انداختم روش. بعدش تلویزیون رو خاموش کردم و خودمم رفتم داخل اتاقم خوابیدم.
ویو فردا صبح
ویو مینهو
با صدای آزار دهنده پرنده ها از خواب بیدار شدم. نگاه ساعت کردم ، دیدم ساعت ۱۰ عه. با بی حوصلگی از رو تخت پاشدم و از اتاقم اومدم بیرون. نگاهی به جیسونگ کردم و دیدم هنوز خوابه. فک کنم اولین بارشه تا صبح بیدار مونده بوده. رفتم دسشویی و کارای مربوطه و کردم و رفتم صبحونه درست کنم. بعد ۳۰ دقیقه آماده شد و بعد شروع کردم به چیدن میز.
مینهو: جیسونگ.....جیسونگ بیدار شو دیگه.
جیسونگ: هوم
مینهو: پاشو صبحونه بخوریم.
جیسونگ: نوموخوام
وای کیوت
مینهو: الان پا نشی روت اب میریزم
یهو مثل جت از جاش پاشد و اومد سر میز.
مینهو: چه عجب بیدار شدی. امشب قراره مهمونم کنی رستوران
جیسونگ: وایی اره
مینهو: هه هه(خنده شیطانی)
شروع کردن به صبحونه خوردن.
جیسونگ(با دهن پر): مینهو امروز بریم بیرون قبل از اینکه بریم رستوران؟
مینهو: باشه با دهن پر حرف نزن.
وایی چرا تاحالا دقت نکرده بودم که انقدر کیوته؟
۶.۴k
۱۷ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.