فیک( می خوام برای تو بمیرم) پارت ۶
فیک( میخوام برای تو بمیرم) پارت ۶
زبون ام گرفته بود نمیدونستم باید چیکار کنم
رفتم سمتش
- جونگ کوک ... حالت خوبه ؟؟
با صدای گرفته ای گفت
+ اون ...اون....اسپری را ...از کیفم بدههه
رفتم توی کیف و گشتم اومدم بهش بدم دیدم دستاش توان نداره
دهنش را باز کردم و خودم براش اسپری را زدم که یکم نفسش منظم شد
و منی که اشکم دم مشکم بود گریم گرفت و نشستم زمین صورتم و گرفتم که اومد کنارم و گفت
+ خوبی
- فعلا که تو (هق هق) داشتی میمردی
+ نترس من آنقدر راحت نمیمیرم
- ترسیدم
آروم بغلم کرد:)
+ببخشید ترسوندمت
بوی تلخ اتکلن مردونه اش را حس میکردم
اون مرد سرد و ترسناک داشت برای کاری که دست خودش نبود عذر خواهی میکرد ......
دستم و گرفت و بلند شدم که همون لحظه گارسون اومد
قربان چیشده ؟؟
اومدم بگم که جونگ کوک دستم و گرفت
+ چیزی نیست دستم خورد لیوان شکست
الان جمعش میکنم
+ ممنون
ویو جونگ کوک
......
زبون ام گرفته بود نمیدونستم باید چیکار کنم
رفتم سمتش
- جونگ کوک ... حالت خوبه ؟؟
با صدای گرفته ای گفت
+ اون ...اون....اسپری را ...از کیفم بدههه
رفتم توی کیف و گشتم اومدم بهش بدم دیدم دستاش توان نداره
دهنش را باز کردم و خودم براش اسپری را زدم که یکم نفسش منظم شد
و منی که اشکم دم مشکم بود گریم گرفت و نشستم زمین صورتم و گرفتم که اومد کنارم و گفت
+ خوبی
- فعلا که تو (هق هق) داشتی میمردی
+ نترس من آنقدر راحت نمیمیرم
- ترسیدم
آروم بغلم کرد:)
+ببخشید ترسوندمت
بوی تلخ اتکلن مردونه اش را حس میکردم
اون مرد سرد و ترسناک داشت برای کاری که دست خودش نبود عذر خواهی میکرد ......
دستم و گرفت و بلند شدم که همون لحظه گارسون اومد
قربان چیشده ؟؟
اومدم بگم که جونگ کوک دستم و گرفت
+ چیزی نیست دستم خورد لیوان شکست
الان جمعش میکنم
+ ممنون
ویو جونگ کوک
......
۶.۲k
۰۶ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.