«Reincarnation or dreaming? sleep or awake?»p17 «امگا'ی اومنی»
توی خونه رینکا از زبان خود رینکا*
داشتم با آمو-چین دختر عموم حرف میزدم وبراش کل ماجرا رو تعریف کردم اونم گیر داد گفت میخواد بیاد پیشم اونارو ببینه هعب...-عه راستی، بیاد زنگ بزنم ایشی-چین ببینم کجان الآن بچهام بزرگ شدن میرن ترکیه و کشور های دیگه برای کار های شرکت فداشون شم ʕ ꈍᴥꈍʔ
(صدای زنگ آیفون)
[[]] یو اوکاساما
☆یو ای-
صدای اشیان از پشت تلفن_ماماننننننننننننننن کوتولهههههههههههههه عرررررررررررررررررررررررررر شوهرررررررررررررررررررررررر میقاممممممممممممممممممم!!!
(از بلندی صدا رینکا در جایش کر میشود وبقیه حضار سه کیلومتر میپرن اونورتر)
○یا امام هاشم این کیه کرمون کرد میگه شوهر میخوام:/؟
☆خاک تو سرت کنن کص***خل 😡😡😡💢💢💢!!!
=مامان کوتوله چطورییی o(〃^▽^〃)o؟؟؟
☆هعی لاقل تو عقلت از اون سالم تره؛-؛
=(سالم تره هان(눈‿눈)؟؟؟ )ماماننننننننننننننن کوتولهههههههههههههه عرررررررررررررررررررررررررر کوهایموووووووووووووووو میقاممممممممممممممممممم!!!
[[]]ای مرض بخورید شما دوتا چه مرگتونهههههه🤬🤬🤬💢💢💢!!!
☆خدا به جای اینکه بهم فرزندان بدهد برام یه عده ادمایی داد که از همه ی انواع حیوانات ساخته شدند😐😑! میگم ایشی-چین کجایید الآن؟
[[]]تازه وارد چاه مبارک شدیم😑
(همچنان صدای عربده ی اسیان و اشیان میاد)
☆سر راهتون خاله آمو-چین رو بیارید به سلامت خداحافظ
[[]] خداحافظ اوکاساما*قطع میکنه*
®اونا... کی بودن:/
☆بچهام...یا بهتره بگم گاو های مزرعه ی خاندانِ هاناکوچی😑!
×چقدر صدای دخترات بلند بود واسه یه لحظه فکر کردم داشتن از بلندگو استفاده میکرد(눈_눈)
☆این دوتا تو حنجره هاشون بلندگو گذاشتن پسرکم-_-!
×عاووو...:/
نزد آلاسیانی واینا*
[/\]واووو چقدر قشنگه منظرش♡!
آلاسیانی و توو تیم روی یکی از اون دایره هایی که نماد شیاطین رو داره نشسته بودن وتو هوا پرواز میکردن به سوی عسلویه مرکز اقتصاد دولت![وی:آره جون ننه هایزاکی (눈_눈) ]{خانواده آلاسیانی جادوگرن وبا شیاطین عقد بستن}
|=|خوشت اومد موموی-چان^_^؟
[/\]اوهوم، خیلی قشنگه!
|=|شماها چ-...هن:/؟
وقتی آلاسیانی سرش را چرخاند با ایمایوشی ایی که سر روی پای سوسا گذاشته و واکاماتسو ایی که داشت برای اومنی صد تا لعنت میفرستاد مواجه شد. تنها چیزی که نظرش را جلب کرد وزیبا بود... لبخند ساکورای بود! لبخندی که از همه ی جهانِ هستی زیبا تر بود!
|=|(ایییی آخه تو چرا انقدر زیفایییی! هعب فهمیدم چرا اومنی تو رو مارک کرد و امگا خودش کرد♡-♡! )
✧میگما نمیتونی سرعتتو زیاد کنی؟
|=|چرا که نهuwu! اصن بزار از تله پورت استفاده کنم.
÷---=وقتیکه میتونی از تله پورت استفاده کنی چرا مارو تو هوا گذاشتی؟
|=|عاممم... منظره ببینید:/؟
¿?چقدر اسکله این (눈_눈)
|=|وان، تو، تری...
(آشکار میشوند تو خونه رینکا)
|=|آلاسیانی اومددددد بیبی کوجاستتت o(〃^▽^〃)o؟؟؟
@ اونجاست زیر میز...*اشاره به میزی که دانزی زیرش قایم شده*
•/•خررررررررررررررررر خفهههههههه شووووووووووو💢💢💢!!!
|=|اوه اوه اوه عزیزم ناز نکن😈!
•/•*از زیر میز درمیاد*گی بوخورررررررررر💢💢💢!!!
(و آلاسیانی میوفته دنبال دانزی)
€(دقیقاً خود میاجی-سانه وقتی میخوام باهاش شیطنت کنم:/)*به میاجی زل میزند*
○(دقیقاً خود اوتسوبو وقتی ما تنها میشیم:/)*به اوتسوبو زل میزند*
(ویه زل تو زل بین یه آلفا با امگا'ش میشه)
/|\*زمزمه که فقط خودش ورینکا'یی که کنارشه بشنون*پسسس...رینکا، فکر کنم میخوان همو ببوسن(눈‿눈)!!!
☆هعب آمیدوارم همینجوری باشه ولی تو بد دردسری میوفتن🗿💔
○*نگاه های وحشتناک به نورسین و رینکا*
@ خب بزار براتون توضیح بدم ماجرا چیه. وقتیکه...
ادامه دارد...
𖥔⏜᷼ 𖥔⏜᷼ ⏜᷼ 𖥔⏜᷼
⏤ ★🍭🍬🎀یوووووو گایز چطورین آمیدوارم حالتون خوب باشه اسیان هستم از چنل بلوبری فان^_^
⏤ ★🍭🍬🎀خوب بید نه مخصوصاً وقتی که اوتسو-چین و می-چین به هم زل زدن🤣📿💔
⏤ ★🍭🍬🎀لایک کامنت فالو یادتون نره عاشقتونم❤
⏤ ★🍭🍬🎀تا دیدار بعدی ماتانههههههههه💙🦋🫐
𖥔⏜᷼ 𖥔⏜᷼ ⏜᷼ 𖥔⏜᷼
#Blueberry_Fan💙🦋🫐
داشتم با آمو-چین دختر عموم حرف میزدم وبراش کل ماجرا رو تعریف کردم اونم گیر داد گفت میخواد بیاد پیشم اونارو ببینه هعب...-عه راستی، بیاد زنگ بزنم ایشی-چین ببینم کجان الآن بچهام بزرگ شدن میرن ترکیه و کشور های دیگه برای کار های شرکت فداشون شم ʕ ꈍᴥꈍʔ
(صدای زنگ آیفون)
[[]] یو اوکاساما
☆یو ای-
صدای اشیان از پشت تلفن_ماماننننننننننننننن کوتولهههههههههههههه عرررررررررررررررررررررررررر شوهرررررررررررررررررررررررر میقاممممممممممممممممممم!!!
(از بلندی صدا رینکا در جایش کر میشود وبقیه حضار سه کیلومتر میپرن اونورتر)
○یا امام هاشم این کیه کرمون کرد میگه شوهر میخوام:/؟
☆خاک تو سرت کنن کص***خل 😡😡😡💢💢💢!!!
=مامان کوتوله چطورییی o(〃^▽^〃)o؟؟؟
☆هعی لاقل تو عقلت از اون سالم تره؛-؛
=(سالم تره هان(눈‿눈)؟؟؟ )ماماننننننننننننننن کوتولهههههههههههههه عرررررررررررررررررررررررررر کوهایموووووووووووووووو میقاممممممممممممممممممم!!!
[[]]ای مرض بخورید شما دوتا چه مرگتونهههههه🤬🤬🤬💢💢💢!!!
☆خدا به جای اینکه بهم فرزندان بدهد برام یه عده ادمایی داد که از همه ی انواع حیوانات ساخته شدند😐😑! میگم ایشی-چین کجایید الآن؟
[[]]تازه وارد چاه مبارک شدیم😑
(همچنان صدای عربده ی اسیان و اشیان میاد)
☆سر راهتون خاله آمو-چین رو بیارید به سلامت خداحافظ
[[]] خداحافظ اوکاساما*قطع میکنه*
®اونا... کی بودن:/
☆بچهام...یا بهتره بگم گاو های مزرعه ی خاندانِ هاناکوچی😑!
×چقدر صدای دخترات بلند بود واسه یه لحظه فکر کردم داشتن از بلندگو استفاده میکرد(눈_눈)
☆این دوتا تو حنجره هاشون بلندگو گذاشتن پسرکم-_-!
×عاووو...:/
نزد آلاسیانی واینا*
[/\]واووو چقدر قشنگه منظرش♡!
آلاسیانی و توو تیم روی یکی از اون دایره هایی که نماد شیاطین رو داره نشسته بودن وتو هوا پرواز میکردن به سوی عسلویه مرکز اقتصاد دولت![وی:آره جون ننه هایزاکی (눈_눈) ]{خانواده آلاسیانی جادوگرن وبا شیاطین عقد بستن}
|=|خوشت اومد موموی-چان^_^؟
[/\]اوهوم، خیلی قشنگه!
|=|شماها چ-...هن:/؟
وقتی آلاسیانی سرش را چرخاند با ایمایوشی ایی که سر روی پای سوسا گذاشته و واکاماتسو ایی که داشت برای اومنی صد تا لعنت میفرستاد مواجه شد. تنها چیزی که نظرش را جلب کرد وزیبا بود... لبخند ساکورای بود! لبخندی که از همه ی جهانِ هستی زیبا تر بود!
|=|(ایییی آخه تو چرا انقدر زیفایییی! هعب فهمیدم چرا اومنی تو رو مارک کرد و امگا خودش کرد♡-♡! )
✧میگما نمیتونی سرعتتو زیاد کنی؟
|=|چرا که نهuwu! اصن بزار از تله پورت استفاده کنم.
÷---=وقتیکه میتونی از تله پورت استفاده کنی چرا مارو تو هوا گذاشتی؟
|=|عاممم... منظره ببینید:/؟
¿?چقدر اسکله این (눈_눈)
|=|وان، تو، تری...
(آشکار میشوند تو خونه رینکا)
|=|آلاسیانی اومددددد بیبی کوجاستتت o(〃^▽^〃)o؟؟؟
@ اونجاست زیر میز...*اشاره به میزی که دانزی زیرش قایم شده*
•/•خررررررررررررررررر خفهههههههه شووووووووووو💢💢💢!!!
|=|اوه اوه اوه عزیزم ناز نکن😈!
•/•*از زیر میز درمیاد*گی بوخورررررررررر💢💢💢!!!
(و آلاسیانی میوفته دنبال دانزی)
€(دقیقاً خود میاجی-سانه وقتی میخوام باهاش شیطنت کنم:/)*به میاجی زل میزند*
○(دقیقاً خود اوتسوبو وقتی ما تنها میشیم:/)*به اوتسوبو زل میزند*
(ویه زل تو زل بین یه آلفا با امگا'ش میشه)
/|\*زمزمه که فقط خودش ورینکا'یی که کنارشه بشنون*پسسس...رینکا، فکر کنم میخوان همو ببوسن(눈‿눈)!!!
☆هعب آمیدوارم همینجوری باشه ولی تو بد دردسری میوفتن🗿💔
○*نگاه های وحشتناک به نورسین و رینکا*
@ خب بزار براتون توضیح بدم ماجرا چیه. وقتیکه...
ادامه دارد...
𖥔⏜᷼ 𖥔⏜᷼ ⏜᷼ 𖥔⏜᷼
⏤ ★🍭🍬🎀یوووووو گایز چطورین آمیدوارم حالتون خوب باشه اسیان هستم از چنل بلوبری فان^_^
⏤ ★🍭🍬🎀خوب بید نه مخصوصاً وقتی که اوتسو-چین و می-چین به هم زل زدن🤣📿💔
⏤ ★🍭🍬🎀لایک کامنت فالو یادتون نره عاشقتونم❤
⏤ ★🍭🍬🎀تا دیدار بعدی ماتانههههههههه💙🦋🫐
𖥔⏜᷼ 𖥔⏜᷼ ⏜᷼ 𖥔⏜᷼
#Blueberry_Fan💙🦋🫐
۵.۸k
۰۵ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.