مافیای من پارت ۵
بعد دانشگاه
ویو ات
رفتم خونه یه دوش گرفتم و گرفتم خوابیدم ساعت ۸ پاشدم میخواستم برم بیرون قدم بزنم
داشتم میرفتم بیرون هندزفری مو گذاشتم تو گوشم و سرم تو گوشیم که یهو خوردم به یکی بدون اینکه به طرف نگاه کنم گفتم
یااا کوری نمیبینی..
ویو ته
داشتم قدم میزدم که یهو یه دختره کیوت و بامزه خورد بهم یهو داد زد کوری نمیبینی...
ته:خب میگفتی
ات:تهیونگ تو اینجا چیکار میکنی
ته:نمیدونستم نمیتونم بیام بیرون
ات:نگفتم نمیتونی بیای راستی میخوای برای پروژه چیکار کنیم
ته:چمدونم
ات:یعنی چی که چمدونم
ته:یعنی نمیدونم
ات:الان میخوای چیکار کنیم
ته:تو بیا خونه ی من باهم انجامش بدیم
ات:چرا باید بیام خونه تو تو بیا خونه ی ما
ته:اوکی میام خونه شما
ات:چی واقعا
ته:نه الکی واقعی دیگه
ات:تهیونگ! میخوای تا صبح همینجا وایسی؟
ته:نه میرم خونه لباس بر میدارم میام خونه شما
ات:چی نه وایسا من هماهنگ کنم
ته:اوکی بای
ات:بای
ویو ات
رفتم خونه به مامان بابام گفتم اونا هم قبول کردن رفتم تو اتاق که یهو یکی مثل وحشیا اومد تو
ات:یااا چته وحشی بلد نیستی در بزنی
ویو ات
رفتم خونه یه دوش گرفتم و گرفتم خوابیدم ساعت ۸ پاشدم میخواستم برم بیرون قدم بزنم
داشتم میرفتم بیرون هندزفری مو گذاشتم تو گوشم و سرم تو گوشیم که یهو خوردم به یکی بدون اینکه به طرف نگاه کنم گفتم
یااا کوری نمیبینی..
ویو ته
داشتم قدم میزدم که یهو یه دختره کیوت و بامزه خورد بهم یهو داد زد کوری نمیبینی...
ته:خب میگفتی
ات:تهیونگ تو اینجا چیکار میکنی
ته:نمیدونستم نمیتونم بیام بیرون
ات:نگفتم نمیتونی بیای راستی میخوای برای پروژه چیکار کنیم
ته:چمدونم
ات:یعنی چی که چمدونم
ته:یعنی نمیدونم
ات:الان میخوای چیکار کنیم
ته:تو بیا خونه ی من باهم انجامش بدیم
ات:چرا باید بیام خونه تو تو بیا خونه ی ما
ته:اوکی میام خونه شما
ات:چی واقعا
ته:نه الکی واقعی دیگه
ات:تهیونگ! میخوای تا صبح همینجا وایسی؟
ته:نه میرم خونه لباس بر میدارم میام خونه شما
ات:چی نه وایسا من هماهنگ کنم
ته:اوکی بای
ات:بای
ویو ات
رفتم خونه به مامان بابام گفتم اونا هم قبول کردن رفتم تو اتاق که یهو یکی مثل وحشیا اومد تو
ات:یااا چته وحشی بلد نیستی در بزنی
۴.۸k
۱۵ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.