پارت ۳
بدون توجه به اینکه اینجا اتاق کیه شماره یوجینو گرفتم و بعد چند بوق جواب داد
_الو
&سلام بیب
_سلام چطوری
&مرسی عزیزم
_خب عزیزم کاری داشتی
&نه همینجوری میخواستم ببینم بیبیم خوبه
_خوبم عزیزم
&میگم که اخر هفته که میای پیشم نه
_اره اره میام نگران نباش
&خب پس اوکیه همه چی
_عاممم میگم که دیگه باید برم آخه خونه خودمون نیستم
&پس کجایی
_با مامان بابام اومدیم خونه عموم اینا
&آها اوکی به پسر عموت محل ندیاااا
_نه بابا اصلاااا
&آفرین بیب
_خب دیگه من برم خدافظ
&خدافظ عزیزم مواظب خودت باش
_تو هم همینطور بای
بعد گوشی رو قطع کردم و نفسمو راحت دادم بیرون و ولی همین که برگشتم برم بیرون تهیونگو دیدم که به دیوار تکیه داده بود و داشت بهم نگاه میکرد با اون چشای هیزش(خفه شو عنتر)
_ب..ببینم اینجا اتاق تو بود
+اوهوم
_اممم اتاق قشنگی داری خب دیگه من برم(استرس و کمی ترس)
اومدم از کنارش رد بشم که بازومو گرفت و باعث شد قلبم بلرزه و ترسم دو برابر بشه
+با کی حرف میزدی
ولی تمام جرعتمو جمع کردم
_به تو ربطی داره ایا؟
+گفتم با کی حرف میزدی
_منم گفتم به تو ربطی داره
+نمیدونم راجب من چیزی شنیدی یا نه ولی فک کنم بدونی که چه آدم خطر ناکی هستم و بخوام جون کسی رو ازش بگیرم خیلی آسونه
_اره شنیدم جالب اینجاس از دوستای خودم (نیشخند)
+خب پس یه بار دیگه ازت میپرسم اگه جوابمو ندادی دفعه بعد اینقدر محکم توت میکوبم که حتی فرصت نفس کشیدن بهت ....
میخواست ادامه حرفشو بزنه که سیلی محکمی بهش زدم
_فک نمیکردم در این حد اشغال باشی برو گمشو
بعد از اتاق زدم بیرون و رفتم تو سالن پیش اونا...
_الو
&سلام بیب
_سلام چطوری
&مرسی عزیزم
_خب عزیزم کاری داشتی
&نه همینجوری میخواستم ببینم بیبیم خوبه
_خوبم عزیزم
&میگم که اخر هفته که میای پیشم نه
_اره اره میام نگران نباش
&خب پس اوکیه همه چی
_عاممم میگم که دیگه باید برم آخه خونه خودمون نیستم
&پس کجایی
_با مامان بابام اومدیم خونه عموم اینا
&آها اوکی به پسر عموت محل ندیاااا
_نه بابا اصلاااا
&آفرین بیب
_خب دیگه من برم خدافظ
&خدافظ عزیزم مواظب خودت باش
_تو هم همینطور بای
بعد گوشی رو قطع کردم و نفسمو راحت دادم بیرون و ولی همین که برگشتم برم بیرون تهیونگو دیدم که به دیوار تکیه داده بود و داشت بهم نگاه میکرد با اون چشای هیزش(خفه شو عنتر)
_ب..ببینم اینجا اتاق تو بود
+اوهوم
_اممم اتاق قشنگی داری خب دیگه من برم(استرس و کمی ترس)
اومدم از کنارش رد بشم که بازومو گرفت و باعث شد قلبم بلرزه و ترسم دو برابر بشه
+با کی حرف میزدی
ولی تمام جرعتمو جمع کردم
_به تو ربطی داره ایا؟
+گفتم با کی حرف میزدی
_منم گفتم به تو ربطی داره
+نمیدونم راجب من چیزی شنیدی یا نه ولی فک کنم بدونی که چه آدم خطر ناکی هستم و بخوام جون کسی رو ازش بگیرم خیلی آسونه
_اره شنیدم جالب اینجاس از دوستای خودم (نیشخند)
+خب پس یه بار دیگه ازت میپرسم اگه جوابمو ندادی دفعه بعد اینقدر محکم توت میکوبم که حتی فرصت نفس کشیدن بهت ....
میخواست ادامه حرفشو بزنه که سیلی محکمی بهش زدم
_فک نمیکردم در این حد اشغال باشی برو گمشو
بعد از اتاق زدم بیرون و رفتم تو سالن پیش اونا...
۲۲.۱k
۲۹ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.