P11

کوک:من جئون جونگکوک هستم
پسره:اووووو بعد این جئون کوچولو کی هست(خنده)
کوک:هومممم فکر کنم پسر خنگمون اخبار نمیبینه پس بزار واست پخش کنم که من کیم(نیشخند)
پسره:بیار ببینم
……………………
اخبار:جئون جانگکوک کی هست؟
چه شغلی دارد؟
چرا همه ی جهان حتی پلیسا ازش میترسن؟
خب سوال خوبیه
جئون جانگکوک بزرگ‌ترین مافیای جهان تا قدری که پلیسا هم زیر دستشن
ایشون فقط بخاطر اینکه زنشون ترکشون کرده‌ بود حداقل دویست میلیون انسان را کشته بود
ایشون بیماری ای به اسم سادیسم دارد که بهت این سال‌ها شدید تر شده و دکتر ها گفتند خوب نمیشهـ…(صدا قطع شد)
پسره:(ریده تو خودش)
کوک:سوالی هست؟(نیم نگاه ترسناک)
پسره:گو*ه خوردم
کوک:فکر نکنم تاثیر داشته باشه
کوک شلاق رو ورداشت تا اومد پسر رو بزنه یهو صدای هانا اومد
هانا:کوک…کوکی…کوک کجایی
کوک:خوشبحالت شد ولی دفعه بد راه فراری نیست
کوک رفت بیرون
کوک:جونم بیبی جونم عزیزم
هانا:گشنمه
کوک:اوووو پس بیبیم گشنشه
هانا:اله(کاملا کیوت)
کوک:اییییی من قربونت کیوتیت برمممم(لوپشو کشید)
هانا:ای درد داره
کوک:چیشد چیشد گوه خوردم چیزی شد(استرس)
هانا:اروم اروم چیزی نیست
۱۱سال بعد
…….ویو
خب ۱۱سال گذشت
ولی فکر کنم شما فکر میکنید الان فیک تموم میشه
ولی نه!
قراره یک نفره دیگه وارد این داستان بشه
من……هستم
ادامه دارد