𝙿𝙰𝚁𝚃 ²⁸
ᴇsᴛᴇᴘ ғᴀᴛʜᴇʀ 🤍🦋
ا/ت: جیمین
جیمین: جانم (پوزخند)
ا/ت: فک نکن نفهمیدم از عمد این فیلمو گذاشتی
جیمین: خب حالا چی شده ؟ (همچنان پوزخند)
ا/ت: ایشششش ، میشه پیشت بخوابم
جیمین: اممم ، اره میشه بیا بخوابیم
ا/ت: خب تو کجا میخوابی؟
جیمین: جانم؟ ، عشقم فقط در یه صورت میتونی پیشم بخوابی اونم اینکه باهم رو تخت بخوابیم
ا/ت: جیمین
جیمین: هووم
ا/ت: خیلی بدی
بعد از گفتن جملش رفت رو تخت و پتو رو کشید رو سرش ، جیمینم به زور خندشو نگه داشته بود چون میدونست اگه بخنده قطعا از طرف ا/ت مورد عنایت قرار میگیره
بعد از عوض کردن لباسش رفت کنار ا/ت رو تخت خوابید
جیمین: چاگی
ا/ت:....
جیمین: چا....گی....یا
ا/ت:...
جیمین: خوابیدی
ا/ت: اوهوم اگه تو بزاری
آروم دستاشو دور کمر ا/ت حلقه کرد
ا/ت: جیمین ولم کن
با حرف ا/ت حلقه دور دستاشو تنگ تر کرد و بیشتر به خودش فشار داد
جیمین: یادته گفتم بهم توجه کن
ا/ت:...
جیمین: خوبه که یادته ، الان بهش نیاز دارم میدونی که باید چیکار کنی؟
ا/ت: جیمین شی من الان...
جیمین: جیمین؟ ازش خوشم نیومد
ا/ت: ...
جیمین: بیب...! گوشام منتظر شنیدن اون کلمس
ا/ت: جیمین من هنوز...
جیمین: (از اون نگاها که سنگو آب میکنه)
ا/ت: عزیزم ، دوس ....داری الان...چیکار کنیم
جیمین: دوس دارم الان بغلم کنی و باهم بخوابیم
ا/ت: فقط همینو میخوای عزیزم؟
جیمین: اوهوم....فقط همین ، اینکه تو بغلم کنی و موهامو ناز کنی
ا/ت: پس...بیا بغلم
•ادامه دارد•
▪︎پدر خوانده▪︎
ا/ت: جیمین
جیمین: جانم (پوزخند)
ا/ت: فک نکن نفهمیدم از عمد این فیلمو گذاشتی
جیمین: خب حالا چی شده ؟ (همچنان پوزخند)
ا/ت: ایشششش ، میشه پیشت بخوابم
جیمین: اممم ، اره میشه بیا بخوابیم
ا/ت: خب تو کجا میخوابی؟
جیمین: جانم؟ ، عشقم فقط در یه صورت میتونی پیشم بخوابی اونم اینکه باهم رو تخت بخوابیم
ا/ت: جیمین
جیمین: هووم
ا/ت: خیلی بدی
بعد از گفتن جملش رفت رو تخت و پتو رو کشید رو سرش ، جیمینم به زور خندشو نگه داشته بود چون میدونست اگه بخنده قطعا از طرف ا/ت مورد عنایت قرار میگیره
بعد از عوض کردن لباسش رفت کنار ا/ت رو تخت خوابید
جیمین: چاگی
ا/ت:....
جیمین: چا....گی....یا
ا/ت:...
جیمین: خوابیدی
ا/ت: اوهوم اگه تو بزاری
آروم دستاشو دور کمر ا/ت حلقه کرد
ا/ت: جیمین ولم کن
با حرف ا/ت حلقه دور دستاشو تنگ تر کرد و بیشتر به خودش فشار داد
جیمین: یادته گفتم بهم توجه کن
ا/ت:...
جیمین: خوبه که یادته ، الان بهش نیاز دارم میدونی که باید چیکار کنی؟
ا/ت: جیمین شی من الان...
جیمین: جیمین؟ ازش خوشم نیومد
ا/ت: ...
جیمین: بیب...! گوشام منتظر شنیدن اون کلمس
ا/ت: جیمین من هنوز...
جیمین: (از اون نگاها که سنگو آب میکنه)
ا/ت: عزیزم ، دوس ....داری الان...چیکار کنیم
جیمین: دوس دارم الان بغلم کنی و باهم بخوابیم
ا/ت: فقط همینو میخوای عزیزم؟
جیمین: اوهوم....فقط همین ، اینکه تو بغلم کنی و موهامو ناز کنی
ا/ت: پس...بیا بغلم
•ادامه دارد•
▪︎پدر خوانده▪︎
۴۵.۹k
۳۰ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.