part⁴
part⁴
وقتی غذا رو خوردیم از اون جا بیرون اومدیم خسته بودم دلم هم خیلی درد می کرد به شوگا گفتم بریم خونه اونم قبول کرد
شوگا:می خوای بری دکتر ؟
ا.ت:نه مرسی
شوگا:بیب
ا. ت:بله
شوگا:هنوز ازم ناراحتی؟
ا.ت:یک خورده
شوگا :ببخشید دیگه خم به ابرو نیاری ها
دو روز بعد..............
خیلی دلم سیگار می خواست شوگا هم گفته بود از خونه بیرون نرم یواشکی رفتم اتاقش تمامی کمد ها رو گشتم تا سیگار پیدا کردم یک دونه برداشتم تا.....
ادامه دارد
وقتی غذا رو خوردیم از اون جا بیرون اومدیم خسته بودم دلم هم خیلی درد می کرد به شوگا گفتم بریم خونه اونم قبول کرد
شوگا:می خوای بری دکتر ؟
ا.ت:نه مرسی
شوگا:بیب
ا. ت:بله
شوگا:هنوز ازم ناراحتی؟
ا.ت:یک خورده
شوگا :ببخشید دیگه خم به ابرو نیاری ها
دو روز بعد..............
خیلی دلم سیگار می خواست شوگا هم گفته بود از خونه بیرون نرم یواشکی رفتم اتاقش تمامی کمد ها رو گشتم تا سیگار پیدا کردم یک دونه برداشتم تا.....
ادامه دارد
۲.۶k
۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.