جراح من 💙S2/P4
* قابل توجه پدر مادرا و نیو ارمی ها : فیکه و واقعی نیست! این هیچ ربطی به خود اعضا نداره*
-----------------------------------------------------------------------------
فصل 2 پارت 4
آهنگ پیشنهادی: Lilith (Suga / Halsey)
*2 ساعت بعد*
نامجون : لیا مثل ابر بهار گریه میکرد...من انقدر نگران ا/ت بودم که قلبم داشت از جاش کنده میشد...کل راه رو رو رژه میرفتم
یونگی : نامی؟
نامجون :ها؟ هیونگ*چشمای اشکی*
یونگی : الان حالش اصلا خوب نیست و رفته توی کما...
نامجون : به اون کلمه دیگه گوشام هیچی رو نشنید...*سیاهی*
یونگی : هیونگگ.!!*داد*
*3 ساعت بعد*
نامجون : من کجام؟!*بیحال*
جین: یااا توی بیمارستان هم نمیتونی مراقب خودت باشی؟*رپ جین*
نامجون:هیونگ*شاکی*
جین:*همچنان رپ جین*
نامجون:...
جین:*رپ جین*
نامجون : هیونگگگگگ*بلند*
جین: ها ؟!*عصبی*
نامجون : ا/ت حالش خوبه ؟*بغض*
جبن:...هن؟*سرشو کج کرد* من 3 ساعت دارم اینجا پر پر میشم بعد تو حال ا/تو مپرسی؟
نامجون :.... اممممم هیونگ لطفا*بغض*
جین: اه باشه باشه بیا بریم*بلند شد رفت*
نامجون : من چجوری بیام ؟
جین: ...سُرم رو بگیر دستت بیا!
نامجون : چجوری؟
جین : مطمعنی دکتری؟*ابروشو داد بالا*
نامجون: ...*ویندوزش بالا نیامده بود*
جبن: خوبی؟ *اومد سمت نامی*
نامجون :*ایستاده به گوشه خیره شده*
جین: یاا خوبی ؟ نکنه رفتی توی کما سر پایی؟*خنده شیشه پاک کنی*
نامجون : وایسا!*ویندوزش بالا اومد*
جین: خب خداروشکر نمردی*خنده شیشه پاکنی*
نامجون : هیونگ بیا بریم...
جین: اوکی
-------------------------------------------------------
یونگی: وضعیت خانوم جانگ چطوره ؟
پرستار(1): وضعیت خوبی نداره خون زیادی از دست داده و...
یونگی : و؟
پرستار(1): سرشون ضربه محکمی خورده...
یونگی : ...
پرستار(1): اقای....
پرستار(2): آقای دکتر بیان خانوم جانگ!*داد*
یونگی: چیییییییییی*شک .. دوید رفت *
------------------------------------
نامجون: با جین داشتیم میرفتیم توی بخش آی سی یو که دیدم یونگی با چند تا پرستار دارن میدوعن
جین: چی شده؟
.
یونگی: سریع دستگاه رو اماده کنین*داد*
.
نامجون: چی شده پرستار؟
پرستار :بیماری که 3 ساعت پیش اوردن آی سی یو ، نضبش نمیزنه
نامجون: او اسم بیمار؟
جین: اع نامی اون ا/ته؟
نامجون : کجاست؟ کوش؟*سرشو می چرخوند*
جین: *به پرستار علامت داد که بره چون دید یونگی رفت توی اتاق ا/ت*
نامجون : ایسگا کردی؟*پوکر*
جین: به صلاح خودت بود ...
نامجون: برم ببینم یونگی هیونگ کجا رفت ...*داشت میرفت که*
جین: نمیخواد بری!*باز نامی رو گرفت*
نامجون : چرا؟ برم ببینم وضعیت ا/ت چطوره...*نگران*
جین : بیا بگیر بشین...
*15 دقیقه بعد *
لیا: دکتر!*منظورش نامیه*
نامجون : لیا! چی شد؟
لیا: *گریه / افتاد*
جین: یاا چی شد؟*لیا رو گرفت*
لیا: یونگی شی هیچی نمیگه بهم*گریه*
جین: اروم ...*اروم اروم کمر لیا رو ماساژ میده*
نامجون: یونگی کجاس؟
لیا: رفته بود...
جین: بیا اینو بخور داری هزیون میگی*اب میوه رو کرد توی دهن لیا*
نامجون : هیونگ بزار ببینم چی میگه...
جین: نمیخواد
------------------------------------------
شرایط پارت بعدی
23 تا لایک و 40 تا کامنت
-----------------------------------------------------------------------------
فصل 2 پارت 4
آهنگ پیشنهادی: Lilith (Suga / Halsey)
*2 ساعت بعد*
نامجون : لیا مثل ابر بهار گریه میکرد...من انقدر نگران ا/ت بودم که قلبم داشت از جاش کنده میشد...کل راه رو رو رژه میرفتم
یونگی : نامی؟
نامجون :ها؟ هیونگ*چشمای اشکی*
یونگی : الان حالش اصلا خوب نیست و رفته توی کما...
نامجون : به اون کلمه دیگه گوشام هیچی رو نشنید...*سیاهی*
یونگی : هیونگگ.!!*داد*
*3 ساعت بعد*
نامجون : من کجام؟!*بیحال*
جین: یااا توی بیمارستان هم نمیتونی مراقب خودت باشی؟*رپ جین*
نامجون:هیونگ*شاکی*
جین:*همچنان رپ جین*
نامجون:...
جین:*رپ جین*
نامجون : هیونگگگگگ*بلند*
جین: ها ؟!*عصبی*
نامجون : ا/ت حالش خوبه ؟*بغض*
جبن:...هن؟*سرشو کج کرد* من 3 ساعت دارم اینجا پر پر میشم بعد تو حال ا/تو مپرسی؟
نامجون :.... اممممم هیونگ لطفا*بغض*
جین: اه باشه باشه بیا بریم*بلند شد رفت*
نامجون : من چجوری بیام ؟
جین: ...سُرم رو بگیر دستت بیا!
نامجون : چجوری؟
جین : مطمعنی دکتری؟*ابروشو داد بالا*
نامجون: ...*ویندوزش بالا نیامده بود*
جبن: خوبی؟ *اومد سمت نامی*
نامجون :*ایستاده به گوشه خیره شده*
جین: یاا خوبی ؟ نکنه رفتی توی کما سر پایی؟*خنده شیشه پاک کنی*
نامجون : وایسا!*ویندوزش بالا اومد*
جین: خب خداروشکر نمردی*خنده شیشه پاکنی*
نامجون : هیونگ بیا بریم...
جین: اوکی
-------------------------------------------------------
یونگی: وضعیت خانوم جانگ چطوره ؟
پرستار(1): وضعیت خوبی نداره خون زیادی از دست داده و...
یونگی : و؟
پرستار(1): سرشون ضربه محکمی خورده...
یونگی : ...
پرستار(1): اقای....
پرستار(2): آقای دکتر بیان خانوم جانگ!*داد*
یونگی: چیییییییییی*شک .. دوید رفت *
------------------------------------
نامجون: با جین داشتیم میرفتیم توی بخش آی سی یو که دیدم یونگی با چند تا پرستار دارن میدوعن
جین: چی شده؟
.
یونگی: سریع دستگاه رو اماده کنین*داد*
.
نامجون: چی شده پرستار؟
پرستار :بیماری که 3 ساعت پیش اوردن آی سی یو ، نضبش نمیزنه
نامجون: او اسم بیمار؟
جین: اع نامی اون ا/ته؟
نامجون : کجاست؟ کوش؟*سرشو می چرخوند*
جین: *به پرستار علامت داد که بره چون دید یونگی رفت توی اتاق ا/ت*
نامجون : ایسگا کردی؟*پوکر*
جین: به صلاح خودت بود ...
نامجون: برم ببینم یونگی هیونگ کجا رفت ...*داشت میرفت که*
جین: نمیخواد بری!*باز نامی رو گرفت*
نامجون : چرا؟ برم ببینم وضعیت ا/ت چطوره...*نگران*
جین : بیا بگیر بشین...
*15 دقیقه بعد *
لیا: دکتر!*منظورش نامیه*
نامجون : لیا! چی شد؟
لیا: *گریه / افتاد*
جین: یاا چی شد؟*لیا رو گرفت*
لیا: یونگی شی هیچی نمیگه بهم*گریه*
جین: اروم ...*اروم اروم کمر لیا رو ماساژ میده*
نامجون: یونگی کجاس؟
لیا: رفته بود...
جین: بیا اینو بخور داری هزیون میگی*اب میوه رو کرد توی دهن لیا*
نامجون : هیونگ بزار ببینم چی میگه...
جین: نمیخواد
------------------------------------------
شرایط پارت بعدی
23 تا لایک و 40 تا کامنت
۸.۰k
۲۷ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.