سرنوشت نفرین شده...
پارت 16
-کوک...یعنی قربان... چرا شما جدا از خانواده تون زندگی میکنید؟
+دوس ندارم با اونا باشم و تو خونه خودم راحت ترم
-آها ببخشید بابت فضولیم
+مشکلی نیست به اینکه سر یکی تو چیزم باشه عادت کردم
-😐💔بهم برخورد
+مهم نیست
-خلاصه. راجب حرفاتون فک کردم. دیدم درست میگید. پول خوشبختی نمیاره ولی نبودش قطعا بدبختی میاره. پس باید خوشبختی رو بسازیم. از اون موقع به بعد سعی کردم خوشبین باشم و شکرگذار. حتی شکرگذاری میکنم که ورشکست شدیم و من طعم سختی رو چشیدم و شکرگذاری میکنم که زمان از پدرم یه هیولا ساخت و اون هیولا باعث شد من بیام اینجا و یسری چیزارو یاد بگیرم
+هوم. هیچ مثل تو لحظه زیستن عالی نیست
برگشت سمتم و گفت
+نه جدی حال میکنی چقدررر من سخاوتمند و مهربونم😌😌
یه خنده کوتاه زدم و گفتم
-آره جدی میگم واقعا مهربونی.
+همه آدما ساید خوب دارن
-اوهوم. همه آدما تو زندگی یکی آدم خوبه و تو زندگی یکی دیگه آدم بدن
+هوم
-راستی چرا هر شب بیرونی؟
+تو شب تنها بودن و فک کردن خیلی خوبه. داشتم به این فک میکردم که چجوری از لوئیس عذرخواهی کنم
-عذرخواهی؟
+اوهوم. راستشش بخوام عمیق تر بگم چند ماه پیش با دوس دخترم کات کردم اولین باری بود که تو رابطه میرفتم و البته دختره رو دوس نداشتم بخاطر موقعیتش نزدیکش شدم اما بعد اینکه کات کردم دختره بدجور داغ کرد و فکر تلافی بود بعد یسری اطلاعات که از من داشتو فاش کرد مشکل کوچیکی بود سریع فهمیدم و حل کردم ولی خب... یه لحظه خیلی عصبی بودم و عصبانیتمو سر لوئیس خالی کردم بعد اون دیگه بام حرف نمیزنه
-ببین...حس میکنم...شما دوتاتونم اونقدرا که بقیه گندتون میکنن و میگن آدم بده اید... بد نیستید!
+خببب برداشت هرکی از چیزی که میبینه متفاوته. این جمله ام دو پهلوعه
-عااا
دوباره نفهمیدم چی گفت و فک کنم بازم باید فک کنم راجبش
+من میرم بخوابم. اگه ماجرای دوس دخترمو کسی بفهمه زندت نمیزارم. شبخوش
اینو گفت و رفت. درسته مکالمه ای که داریم تا حدی صمیمیه ولی خب کوک هنوزم سرده هنوزم وقتی حرف میزنه زیاد نگام نمیکنه و دست به سینه میشینه. این چند وقت خیلی بهش اهمیت دادم. نمیدونم چرا ولی حس میکنم یکمکی دوسش دارم.
داشتم به این فک میکردم که دوسش دارم یا نه ولی یادم افتاد این همونیه که یه صندلی پرت کرد روم. درد اون ضربه باعث شد بگم غلط میکنی دوسش داری
و پاشدم و رفتم خوابیدم
پرش زمانی به یه هفته بعد
یه هفتس اینجام و تا الان همچی اوکی بوده اما امشب خیلی خوب نیست...
ادامه دارد...
لایک و کامنت یادتون نره و اگه از اکسپلور میاید حتما فالو کنید ♥️
-کوک...یعنی قربان... چرا شما جدا از خانواده تون زندگی میکنید؟
+دوس ندارم با اونا باشم و تو خونه خودم راحت ترم
-آها ببخشید بابت فضولیم
+مشکلی نیست به اینکه سر یکی تو چیزم باشه عادت کردم
-😐💔بهم برخورد
+مهم نیست
-خلاصه. راجب حرفاتون فک کردم. دیدم درست میگید. پول خوشبختی نمیاره ولی نبودش قطعا بدبختی میاره. پس باید خوشبختی رو بسازیم. از اون موقع به بعد سعی کردم خوشبین باشم و شکرگذار. حتی شکرگذاری میکنم که ورشکست شدیم و من طعم سختی رو چشیدم و شکرگذاری میکنم که زمان از پدرم یه هیولا ساخت و اون هیولا باعث شد من بیام اینجا و یسری چیزارو یاد بگیرم
+هوم. هیچ مثل تو لحظه زیستن عالی نیست
برگشت سمتم و گفت
+نه جدی حال میکنی چقدررر من سخاوتمند و مهربونم😌😌
یه خنده کوتاه زدم و گفتم
-آره جدی میگم واقعا مهربونی.
+همه آدما ساید خوب دارن
-اوهوم. همه آدما تو زندگی یکی آدم خوبه و تو زندگی یکی دیگه آدم بدن
+هوم
-راستی چرا هر شب بیرونی؟
+تو شب تنها بودن و فک کردن خیلی خوبه. داشتم به این فک میکردم که چجوری از لوئیس عذرخواهی کنم
-عذرخواهی؟
+اوهوم. راستشش بخوام عمیق تر بگم چند ماه پیش با دوس دخترم کات کردم اولین باری بود که تو رابطه میرفتم و البته دختره رو دوس نداشتم بخاطر موقعیتش نزدیکش شدم اما بعد اینکه کات کردم دختره بدجور داغ کرد و فکر تلافی بود بعد یسری اطلاعات که از من داشتو فاش کرد مشکل کوچیکی بود سریع فهمیدم و حل کردم ولی خب... یه لحظه خیلی عصبی بودم و عصبانیتمو سر لوئیس خالی کردم بعد اون دیگه بام حرف نمیزنه
-ببین...حس میکنم...شما دوتاتونم اونقدرا که بقیه گندتون میکنن و میگن آدم بده اید... بد نیستید!
+خببب برداشت هرکی از چیزی که میبینه متفاوته. این جمله ام دو پهلوعه
-عااا
دوباره نفهمیدم چی گفت و فک کنم بازم باید فک کنم راجبش
+من میرم بخوابم. اگه ماجرای دوس دخترمو کسی بفهمه زندت نمیزارم. شبخوش
اینو گفت و رفت. درسته مکالمه ای که داریم تا حدی صمیمیه ولی خب کوک هنوزم سرده هنوزم وقتی حرف میزنه زیاد نگام نمیکنه و دست به سینه میشینه. این چند وقت خیلی بهش اهمیت دادم. نمیدونم چرا ولی حس میکنم یکمکی دوسش دارم.
داشتم به این فک میکردم که دوسش دارم یا نه ولی یادم افتاد این همونیه که یه صندلی پرت کرد روم. درد اون ضربه باعث شد بگم غلط میکنی دوسش داری
و پاشدم و رفتم خوابیدم
پرش زمانی به یه هفته بعد
یه هفتس اینجام و تا الان همچی اوکی بوده اما امشب خیلی خوب نیست...
ادامه دارد...
لایک و کامنت یادتون نره و اگه از اکسپلور میاید حتما فالو کنید ♥️
۹.۰k
۰۵ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.