تکپارتی تهیون

#درخواستی

دایون ویو:
یک ساعته هرچی به تهیون میگم ساکت باش دارم درس میخونم گوش نمیده اهه دیگه عصبانی شدم و رفتم سمت اتاقش درو با شتاب باز کردم و رفتم تو
تهیون: یاا چته دختر ترسیدم😐
دایون: یاااا کانگ تهیوننن پونصد هزار بار بهت گفتم دارم درس میخونم انقدر اون اهنگ کوفتیرو نخونننن😫
تهیون: و منم پونصد هزار بار بهت گفتم کنسرت دارم و باید تمرین کنم😌
دایون: فقط یک ساعتتت فقط یک ساعتت ساکت باش لطفا بزار درسمو بخونم این ترم پاس بشم😩
تهیون: به یه شرط🙄
دایون: هوفف چه شرطی؟😑
تهیون: ببوسمت😌
دایون: یا بهت گفتم که از بوسه خوشم نمیاد😶
تهیون: اکی (شروع میکنه به خوندن)
دایون: هوففف باشه باشه🥴
تهیون: بیا اینجا😏
داریون: نه بعدش میزنی زیر قولت😑
تهیون: نمیزنم بابا😐
دایون: صبر کن
گوشیمو در اوردم و گذاشتم رو ضبط و گفتم
دایون: تکرار کن😑
تهیون: هوفف باشه اگه بزاری ببوسمت تا یک ساعت نمیخونم میزارم درستو بخونی
دایون: خب خیالم راحت شد😁
تهیون: حالا میزاری؟🤨
دایون: خ.. خیله خب باشه (با خجالتت)
تهیون از کمر دایون گرفت و اونو به خودش نزدیک کرد و...
بعد 👩‍❤️‍👨
دایون: امم.. ته...یبار دیگه؟
تهیون: عاا چیشد خوشت اومد باشه😗 بعد دیگه کار به جاهای باریک رسید انتظار نداری که بقیه شو بنویسم نه؟ برو نمازتو بخون بچهه😂💔