درحال جنگ(پارت چهار)
*درحال رفتن به خونه میتسوری
میتسوری: آهه، شینوبو خیلی استرس دارم
شینوبو: برای چی؟؟؟
میتسوری: خب نمیخوام کسی بمیره
همه هاشیراها برام مهمن میدونی.؟....
شینوبو: نگران نباش....... تا وقتی که گیومی هم باشه، شاید فقط دو نفر بمیرن....
میتسوری: آهه، دونفر🫢
اگه یکیشون ایگورو سان باشه چی......
اگه تو باشی چی....
وایییی همچین چیزی غیر ممکنههه خداااا
شینوبو: صبر کن، تو از ایگورو سان خوشت میاد....؟؟؟
میتسوری سرخ میشه و هیچی نمیگه فقط اروم و بی صدا گریه میکنه
شینبو: آهه، نمیدونم چیکار کنم
میتسوری: ارههه، اون بهم جوراب داد، بهم کمک کردد.........
میدونم که اونم بهم علاقه دارهههه،،
گفتم بهش ما میتونیم دوستای خوبی باشیم و اون گفت ارههه، گفت وقتی که نوزده سالت شد باهات ازدواج میکنم😢
شینوبو: درک میکنم، ولی اونجای عشق درد داره که عاشقشی ولی اون فکرش پیش یکی دیگست، البته میتسوری هنوز این حرفا برات زوده، پس گفتی الان نوزده ساله، بازم باورم نمیشه تو ازم بزرگتری
میتسوری: از لحاظ سنی بزرگترم، وگرنه بقیه چیزا خیلی ازت کوچیکترم شینوبو، تازشم ایگورو سان هیچوقت به من خیانت نمیکنه، اون خیلی مهربونه مطمئنم.
شینوبو: حق با توعه، ولی بازم با اینکه ازم بزرگتری خیلی خوشگل و نازی!
میتسوری: واییی شینوبو فکر میکنه من ناز و خوشگلم🤭
میتسوری: شینوبو تو خیلی مهربونی.......!
میتسوری: آهه، شینوبو خیلی استرس دارم
شینوبو: برای چی؟؟؟
میتسوری: خب نمیخوام کسی بمیره
همه هاشیراها برام مهمن میدونی.؟....
شینوبو: نگران نباش....... تا وقتی که گیومی هم باشه، شاید فقط دو نفر بمیرن....
میتسوری: آهه، دونفر🫢
اگه یکیشون ایگورو سان باشه چی......
اگه تو باشی چی....
وایییی همچین چیزی غیر ممکنههه خداااا
شینوبو: صبر کن، تو از ایگورو سان خوشت میاد....؟؟؟
میتسوری سرخ میشه و هیچی نمیگه فقط اروم و بی صدا گریه میکنه
شینبو: آهه، نمیدونم چیکار کنم
میتسوری: ارههه، اون بهم جوراب داد، بهم کمک کردد.........
میدونم که اونم بهم علاقه دارهههه،،
گفتم بهش ما میتونیم دوستای خوبی باشیم و اون گفت ارههه، گفت وقتی که نوزده سالت شد باهات ازدواج میکنم😢
شینوبو: درک میکنم، ولی اونجای عشق درد داره که عاشقشی ولی اون فکرش پیش یکی دیگست، البته میتسوری هنوز این حرفا برات زوده، پس گفتی الان نوزده ساله، بازم باورم نمیشه تو ازم بزرگتری
میتسوری: از لحاظ سنی بزرگترم، وگرنه بقیه چیزا خیلی ازت کوچیکترم شینوبو، تازشم ایگورو سان هیچوقت به من خیانت نمیکنه، اون خیلی مهربونه مطمئنم.
شینوبو: حق با توعه، ولی بازم با اینکه ازم بزرگتری خیلی خوشگل و نازی!
میتسوری: واییی شینوبو فکر میکنه من ناز و خوشگلم🤭
میتسوری: شینوبو تو خیلی مهربونی.......!
۴۰۰
۲۱ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.