عاشق پسر عموم شدم پارت 31
_در حال تماشای تلویزیون بودیم که گوشیم زنگ خورد پدر م بود
×سلام
_سلام پدر چیزی شده
×خب.... جونگ کوک پسرم باید بیای شرکت یه سری مدارک هست که باید امضا ی تو هم روش باشه
_خب پدر نمیشه بزاریدش برا یه روز دیگه
×متاسفم پسرم مهمن پس باید امروز امضا بشن
_اااه پدر باشه خودمو میرسونم
×خوبه پس فعلا
_خدا حافظ
با اینکه دوس نداشتم ا.ت رو تنها بزارم اما باید میرفتم
+چیزی شده کوک
_اوه بیب باید برم
+چی...چرا .....کجااا.....چیزی شده ؟؟؟
_اروم عزیزم چیزی نشده فقط پدر گفت که توی شر کت به امضای من برا چند پرونده نیاز دارن
+اه خو چرا امروز
_منم همینو گفتم ولی میگن ضروریه(بوسیدن سر ا.ت) پس فعلا زود بر میگردم لطفا برا ناهار یه غذای خوب درس کن
+ولی من که بلد نیستم
_واتتتتتت... ولی من گشنمه(لباش رو اویزون کرد)
+(خنده) ای خرگوش کیوت شوخی کردم
_هی بهت گفتم من خر گوش نیستم (اخم ساختگی)
+چرا هستی عشقم (خنده)
_شیطون شدیا برات خوب نیست(نگاه شیطانی)
+هی داری به چی فکر میکنی..من گفتم تو خر گوش منحرفی
_(خندا)هرچی پرنسسم بگه
_(ا.ت رو بغل میکنه و گردنشو می بو*سه) اومممم......توت فرنگی من پس من برم
+اوکی مراقب خودت باش (گونه کوک رو بو*سید)
_اوهوم(و بعد لباس پوشیدن رف)
+(تو خونه تنها بودم اول پا شدم رفتم یکم ت خونه رو گشتم بعد یک ساعت شرو کردم به پختن غذا برا کوک بعد یک ساعت اماده شدن غذا بلا خره صدای باز و بسته شدن در اومد )
+کوک(یکم داد)
..........
+کوک اومدی(داد)
...........
+(صدای نیومد خواستم بر گردم که دستی دور کمرم حلقه شد که هین بلندی کشیدنبر گشتم دیدم کوکه)
_سلام پرنسسم
+کوک پس چرا جواب نمیدی تر سیدم
_اوخی خو ببخشید
+اشکال نداره عشقم برو دستو صورتت رو بشور بیا
+چشم +پسر خوب
(بعد رفتن کوک میز رو چیدم که بعد چند دقیقه کوک با لباس راحتی یاش اومد نشست)
_اووووو ببین خانومم چه کردهههه(زوقی)
غذا ی فرانسوی برات پختم عشقم(لبخند)
_اوووو چه خوب حالا اسم اینا چیه؟؟؟(متعجب)
+این یکی بف بورگینیون ار غذا های سنتی فرانسس و این رتتوی هستش(لبخند)
_اووووعجب زنی گرفتم به خودم افتخار میکنم
+بنظرم باید به زن خوشکل و همه فن حریفت افتخار کنی
_اه حتما حتما حالا بیا ببینیم چی پختی من اول ازین چیبود اسمش
+بف بورگینیون
_اره اره همین میخورم
+اوک
.............
(فلش بک یک هفته بعد)
×سلام
_سلام پدر چیزی شده
×خب.... جونگ کوک پسرم باید بیای شرکت یه سری مدارک هست که باید امضا ی تو هم روش باشه
_خب پدر نمیشه بزاریدش برا یه روز دیگه
×متاسفم پسرم مهمن پس باید امروز امضا بشن
_اااه پدر باشه خودمو میرسونم
×خوبه پس فعلا
_خدا حافظ
با اینکه دوس نداشتم ا.ت رو تنها بزارم اما باید میرفتم
+چیزی شده کوک
_اوه بیب باید برم
+چی...چرا .....کجااا.....چیزی شده ؟؟؟
_اروم عزیزم چیزی نشده فقط پدر گفت که توی شر کت به امضای من برا چند پرونده نیاز دارن
+اه خو چرا امروز
_منم همینو گفتم ولی میگن ضروریه(بوسیدن سر ا.ت) پس فعلا زود بر میگردم لطفا برا ناهار یه غذای خوب درس کن
+ولی من که بلد نیستم
_واتتتتتت... ولی من گشنمه(لباش رو اویزون کرد)
+(خنده) ای خرگوش کیوت شوخی کردم
_هی بهت گفتم من خر گوش نیستم (اخم ساختگی)
+چرا هستی عشقم (خنده)
_شیطون شدیا برات خوب نیست(نگاه شیطانی)
+هی داری به چی فکر میکنی..من گفتم تو خر گوش منحرفی
_(خندا)هرچی پرنسسم بگه
_(ا.ت رو بغل میکنه و گردنشو می بو*سه) اومممم......توت فرنگی من پس من برم
+اوکی مراقب خودت باش (گونه کوک رو بو*سید)
_اوهوم(و بعد لباس پوشیدن رف)
+(تو خونه تنها بودم اول پا شدم رفتم یکم ت خونه رو گشتم بعد یک ساعت شرو کردم به پختن غذا برا کوک بعد یک ساعت اماده شدن غذا بلا خره صدای باز و بسته شدن در اومد )
+کوک(یکم داد)
..........
+کوک اومدی(داد)
...........
+(صدای نیومد خواستم بر گردم که دستی دور کمرم حلقه شد که هین بلندی کشیدنبر گشتم دیدم کوکه)
_سلام پرنسسم
+کوک پس چرا جواب نمیدی تر سیدم
_اوخی خو ببخشید
+اشکال نداره عشقم برو دستو صورتت رو بشور بیا
+چشم +پسر خوب
(بعد رفتن کوک میز رو چیدم که بعد چند دقیقه کوک با لباس راحتی یاش اومد نشست)
_اووووو ببین خانومم چه کردهههه(زوقی)
غذا ی فرانسوی برات پختم عشقم(لبخند)
_اوووو چه خوب حالا اسم اینا چیه؟؟؟(متعجب)
+این یکی بف بورگینیون ار غذا های سنتی فرانسس و این رتتوی هستش(لبخند)
_اووووعجب زنی گرفتم به خودم افتخار میکنم
+بنظرم باید به زن خوشکل و همه فن حریفت افتخار کنی
_اه حتما حتما حالا بیا ببینیم چی پختی من اول ازین چیبود اسمش
+بف بورگینیون
_اره اره همین میخورم
+اوک
.............
(فلش بک یک هفته بعد)
۵۳.۵k
۱۵ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.