بیمار من :)«پارت دو»
«پایان ولش بک »
+نه من جز بیمار نیستم (نیشخند)
-پ..پس اینجا چیکار میکنید !؟
«با نیشخند از جاش بلند شد اومد سمتم روبه روم وایساد »
+اومدم ببینم اون خانوم دکتر معروف کیه !(نیشخند)
-ببخشید !؟متوجه نشدم !منظورتون چیه!؟
+میگم اومدم ببینم خانوم دکتر معروف کره همه میخوان پیشش درمان بشن کیه و دیدم فکر کنم دوره ای فعالیتت به عنوان یع دکتر معروف تو اینحا تموم شد الان دیگه دکتر شخصی منی !(نیشخند)
-چیه میگید اقا !؟حالتون خوب برید بیرون !سریع وگرنه زنگ میزنم پلیس !
+نوچ نوچ !نشد دیگه بیبی گرل به کسی نمیتونی زنگ بزنی منم میرم ولی تو رو هم میبرم !
«جیمین بعد حرفش به نیشخند زد و ا/ت چشمامش سیاهی رفت و دیگه هیچی متوجه نشد »
(ویو ا/ت…)
«چشمام با درد شدید تو سرم باز کردم روی تخت توی یه اتاق بودم اما اتاق من نبود !من کجام !؟اینحا دیگه کجاست !؟»
-هی کسی اینجا نیست !؟من کجام !؟(داد)
«در باز شد همون پسر که آخرین بار دیدم اومد داخل »
+داد نزن کوچولو به غیر من کسی صدات نمیشنوه (نیشخند)
-تو دیگه کدوم خری هستی !؟با من چیکار داری بزار برم !ازم چیه میخوای !؟
+یه نفس بکش !اولن که با مت درست حرف بزن وگرنه میکشمت من جیمینم رعیس بزرگ ترین باند مافیا دومن باهات کار خواستی ندارم فقط کاری چند سال انجام میدی دیگه فقط باید برای من انجام بدی !
-منظورت چیه!؟درست حرف بزن منم بفهمم!
+اوفف به عنوان یه دکتر خیلی احمقی ! دارم میگم تو دیگه روانپزشک شخصی منی و باید مشکل روحی و روانی من حل کنی من دیونه یه همچین چیزی نیستم فقط مشکل روانی دارن شنیدم کارت خیلی خوب پس مشکل من حل کن !
-اقا محترم من نه شما رو میشناسم نه میخوام بشناسم و علاقی ندارم روانپزشک شخصی شما باشم این هم روانپزشک چرا من!؟
+من نظرت نپرسیدم فقط دلیل اینجا بودنت گفتم و دومن بین اون همه روانپزشک که فکر میکنن من روانیم به نظر تو بهتر میای اما اگه توم فکر میکنی من یه روانیم همینجا بکشمت هم من هم تو راحت میشیم !حالا بگو فکر میکنی من روانیم !؟
-چ..چی.!؟
+جواب بد(داد)
-ن..نه ..نه نیستی (بغض)
+خوب پس کارت از همین امروز شروع میشه اگه فکر فرار به سرت بزن میمیری کلا اگه از من اطاعت نکنی میمیری فهمید خانوم کوچولو ؟!
-…
+با توم (داد)
-ا..ا..اره..فهمیدم (ترسید)
+خوب !حالا چطور میخوای مشکل منو حل کنی !؟
-خب..اول باید ببینم این مشکل از کجا سر رشت گرفت و بعد مشکلت حل کنم (واقعا نمیدونم شغل روانپزشک این مدلی یا نه ولی شما فکر کنید اینطوری 😂)
-اما میشه من یه چیزی بخورم بعد !؟(من خودم خیلی شکمو و اگه تو همچین وضعیتی گیر کنم باز باید یه چیز بخورم شخصیت رمانم مثل خودم شکمو 😂)
+خیلی خوب !به اجوما میگم برات یه چیزی بیار !
ادامه دارد….
+نه من جز بیمار نیستم (نیشخند)
-پ..پس اینجا چیکار میکنید !؟
«با نیشخند از جاش بلند شد اومد سمتم روبه روم وایساد »
+اومدم ببینم اون خانوم دکتر معروف کیه !(نیشخند)
-ببخشید !؟متوجه نشدم !منظورتون چیه!؟
+میگم اومدم ببینم خانوم دکتر معروف کره همه میخوان پیشش درمان بشن کیه و دیدم فکر کنم دوره ای فعالیتت به عنوان یع دکتر معروف تو اینحا تموم شد الان دیگه دکتر شخصی منی !(نیشخند)
-چیه میگید اقا !؟حالتون خوب برید بیرون !سریع وگرنه زنگ میزنم پلیس !
+نوچ نوچ !نشد دیگه بیبی گرل به کسی نمیتونی زنگ بزنی منم میرم ولی تو رو هم میبرم !
«جیمین بعد حرفش به نیشخند زد و ا/ت چشمامش سیاهی رفت و دیگه هیچی متوجه نشد »
(ویو ا/ت…)
«چشمام با درد شدید تو سرم باز کردم روی تخت توی یه اتاق بودم اما اتاق من نبود !من کجام !؟اینحا دیگه کجاست !؟»
-هی کسی اینجا نیست !؟من کجام !؟(داد)
«در باز شد همون پسر که آخرین بار دیدم اومد داخل »
+داد نزن کوچولو به غیر من کسی صدات نمیشنوه (نیشخند)
-تو دیگه کدوم خری هستی !؟با من چیکار داری بزار برم !ازم چیه میخوای !؟
+یه نفس بکش !اولن که با مت درست حرف بزن وگرنه میکشمت من جیمینم رعیس بزرگ ترین باند مافیا دومن باهات کار خواستی ندارم فقط کاری چند سال انجام میدی دیگه فقط باید برای من انجام بدی !
-منظورت چیه!؟درست حرف بزن منم بفهمم!
+اوفف به عنوان یه دکتر خیلی احمقی ! دارم میگم تو دیگه روانپزشک شخصی منی و باید مشکل روحی و روانی من حل کنی من دیونه یه همچین چیزی نیستم فقط مشکل روانی دارن شنیدم کارت خیلی خوب پس مشکل من حل کن !
-اقا محترم من نه شما رو میشناسم نه میخوام بشناسم و علاقی ندارم روانپزشک شخصی شما باشم این هم روانپزشک چرا من!؟
+من نظرت نپرسیدم فقط دلیل اینجا بودنت گفتم و دومن بین اون همه روانپزشک که فکر میکنن من روانیم به نظر تو بهتر میای اما اگه توم فکر میکنی من یه روانیم همینجا بکشمت هم من هم تو راحت میشیم !حالا بگو فکر میکنی من روانیم !؟
-چ..چی.!؟
+جواب بد(داد)
-ن..نه ..نه نیستی (بغض)
+خوب پس کارت از همین امروز شروع میشه اگه فکر فرار به سرت بزن میمیری کلا اگه از من اطاعت نکنی میمیری فهمید خانوم کوچولو ؟!
-…
+با توم (داد)
-ا..ا..اره..فهمیدم (ترسید)
+خوب !حالا چطور میخوای مشکل منو حل کنی !؟
-خب..اول باید ببینم این مشکل از کجا سر رشت گرفت و بعد مشکلت حل کنم (واقعا نمیدونم شغل روانپزشک این مدلی یا نه ولی شما فکر کنید اینطوری 😂)
-اما میشه من یه چیزی بخورم بعد !؟(من خودم خیلی شکمو و اگه تو همچین وضعیتی گیر کنم باز باید یه چیز بخورم شخصیت رمانم مثل خودم شکمو 😂)
+خیلی خوب !به اجوما میگم برات یه چیزی بیار !
ادامه دارد….
۸.۳k
۲۳ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.