Betrayal p3
دیدم که بورا گریه میکنه
ات. دخترم چیشده جاییت درد داره؟
بورا. بابا چی دیگه بابا رو نمیبینیم؟(گریه)
ات. قشنگ مامان به بابات زنگ زده بودم گفتم که بیاد گفت کار دارم بعدا میام
بورا. واقعی؟
ات. هوم قشنگم حالا هم بخواب که کلی راه هست
ویو ات
بورا خوابید یعنی من بدون جیمین میتونم زندگی کنم ای کاش حداقل شب آخرش محکم بغلش میکردم یعنی من چی بهش کم گذاشتم که بهم خیانت کرد؟(اشک) عه ت بسه گریه دیگه بسه اون تورو نمیخواست
سرمو به شیشه هواپیما تکیه دادم نمیدونم کی خوابم برد
ویو جیمین
گوشیمو باز کردم میخواستم بهش زنگ بزنم که دیدم که ات بهم پیام فرستاده خر ذوق شدم پیامو چک کردم که دیدم این منو منو یونا هستیم وای نه
پیام ات: دیگه هرگز نه منو نه بورا رو میبینی
یعنی چی یونا من زنده زنده دفنت میکنم سریع سوار ماشین شدم داشتم اشک میریختم کل شهر رو گشتم رفتم خونه مامان ات دیدم اونجا هم نیست من من بدون اونا چطوری زندگی کنم زندگی برام جهنم میشه برگشتم خونه که اجوما امد
آجوما. پسرمممم😭
جیمین. آجوما ات ات و بورا ترکم کردن😭
آجوما. پسرم تو خودت بهش خیانت کردی
جیمین. من من نمیخواستمم نمیخواستم نه نه نهههه(داد، گریه)
آجوما امد جیمینو بغل کرد
آجوما. اروم باش پسرم برمیگردن ات ای که من میشناسم هرگز ترکت نمیکنه یا یه روز سرنوشت شمارو جلوی هم قرار میده
ویو ات
رسیدیم فرودگاه ترکیه راستش من اینجارو نمیشناسم با اینکه میخواستم نامجون رو سوپرایز کنم نمیشه نه هوفف
بورا. مامان دایی کدومه؟
ات. اینجا نیست قشنگم
شماره نامجون رو حفظ بودم زنگ زدم
ویو نامجون
وسط جلسه بودم که گوشیم زنگ خورد یه شماره ناشناس بود
نامجون. از همه گی معذرت میخوام باید جواب بدم
همه. این چه حرفیه بفرمایین
نامجون جواب داد
نامجون. الوسلام بفرمایین
ات. خرخون اعظم منو یادت رفته؟
نامجون. اتتتت(داد، ذوق)
همه. 😳
نامجون. معذرت میخوام شرمنده
ات. امدم ترکیه بیا دنبالم تو فرودگاهم
نامجون. امدم امدم
قط کردن
نامجون. یه موضوع خیلی مهم خانوادگی پیش امده من باید برم فعلا(ذوق)
نامجون رفت
ویو ات
تو فرودگاه بودیم که یهو نامجونو دیدم داره دنبالمون میگرده اون حتما منو نمیشناسه الان مخصوصا دیگه بورا کنارمه(توجه: نامجون نمیدونه ات ازدواج کرده و جیمین هم نمیدونه ات برادر داره)
ات. نامجون(داد، بغض)
نامجون. ات تویی(ذوق، بغض)
ات پرید بغل نامجون
بورا. مامانی تو منو هیچ وقت اینطوری بغل نمیکردیااا
ادامه دارد..
حمایت کنید🥺♥
ات. دخترم چیشده جاییت درد داره؟
بورا. بابا چی دیگه بابا رو نمیبینیم؟(گریه)
ات. قشنگ مامان به بابات زنگ زده بودم گفتم که بیاد گفت کار دارم بعدا میام
بورا. واقعی؟
ات. هوم قشنگم حالا هم بخواب که کلی راه هست
ویو ات
بورا خوابید یعنی من بدون جیمین میتونم زندگی کنم ای کاش حداقل شب آخرش محکم بغلش میکردم یعنی من چی بهش کم گذاشتم که بهم خیانت کرد؟(اشک) عه ت بسه گریه دیگه بسه اون تورو نمیخواست
سرمو به شیشه هواپیما تکیه دادم نمیدونم کی خوابم برد
ویو جیمین
گوشیمو باز کردم میخواستم بهش زنگ بزنم که دیدم که ات بهم پیام فرستاده خر ذوق شدم پیامو چک کردم که دیدم این منو منو یونا هستیم وای نه
پیام ات: دیگه هرگز نه منو نه بورا رو میبینی
یعنی چی یونا من زنده زنده دفنت میکنم سریع سوار ماشین شدم داشتم اشک میریختم کل شهر رو گشتم رفتم خونه مامان ات دیدم اونجا هم نیست من من بدون اونا چطوری زندگی کنم زندگی برام جهنم میشه برگشتم خونه که اجوما امد
آجوما. پسرمممم😭
جیمین. آجوما ات ات و بورا ترکم کردن😭
آجوما. پسرم تو خودت بهش خیانت کردی
جیمین. من من نمیخواستمم نمیخواستم نه نه نهههه(داد، گریه)
آجوما امد جیمینو بغل کرد
آجوما. اروم باش پسرم برمیگردن ات ای که من میشناسم هرگز ترکت نمیکنه یا یه روز سرنوشت شمارو جلوی هم قرار میده
ویو ات
رسیدیم فرودگاه ترکیه راستش من اینجارو نمیشناسم با اینکه میخواستم نامجون رو سوپرایز کنم نمیشه نه هوفف
بورا. مامان دایی کدومه؟
ات. اینجا نیست قشنگم
شماره نامجون رو حفظ بودم زنگ زدم
ویو نامجون
وسط جلسه بودم که گوشیم زنگ خورد یه شماره ناشناس بود
نامجون. از همه گی معذرت میخوام باید جواب بدم
همه. این چه حرفیه بفرمایین
نامجون جواب داد
نامجون. الوسلام بفرمایین
ات. خرخون اعظم منو یادت رفته؟
نامجون. اتتتت(داد، ذوق)
همه. 😳
نامجون. معذرت میخوام شرمنده
ات. امدم ترکیه بیا دنبالم تو فرودگاهم
نامجون. امدم امدم
قط کردن
نامجون. یه موضوع خیلی مهم خانوادگی پیش امده من باید برم فعلا(ذوق)
نامجون رفت
ویو ات
تو فرودگاه بودیم که یهو نامجونو دیدم داره دنبالمون میگرده اون حتما منو نمیشناسه الان مخصوصا دیگه بورا کنارمه(توجه: نامجون نمیدونه ات ازدواج کرده و جیمین هم نمیدونه ات برادر داره)
ات. نامجون(داد، بغض)
نامجون. ات تویی(ذوق، بغض)
ات پرید بغل نامجون
بورا. مامانی تو منو هیچ وقت اینطوری بغل نمیکردیااا
ادامه دارد..
حمایت کنید🥺♥
۱۹.۵k
۳۱ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.