Part 24
Part 24
کوک :هفته ی دیگه
ات: چی میگی( آروم)
کوک: اره دیگه هفتهی دیگه
ات :ولی
کوک :شش
کوک: پدر جان رسیدیم
پ.ا: مرسی پسرم
م.ا :میخواستم فردا بهتون بدم
ات: چیرو
م.ا: این یه پلاستیک پر از لواشک و ترشک و خوراکی های ایرانی
ات: جیغغغغغغغ عررر مامانییییی خیلی دوست دارم
کوک: اینا چی آن
ات :لواشککککککک جیغغغ
ات: الهی من قربونتون برم لواشک های قشنگم دو ماهه که ندیدمتونننن
کوک :خوردنیه
ات: نه کردنیه خب خوردنی دیگه
کوک :انگار خیلی به کردن علاقه داری
ات: من نه کی گفته
کوک :منم میخوام
ات :(چپ چپ نگاه میکنه )
کوک: 😑
ات :چون خیلی دوست دارم بهت میدم
کوک: یعنی اگه دوسم نداشتی بهم نمیدادی
ات: نه
کوک: خیلی ممنونم
ات :خواهش میکنم
کوک: بده میخوام بخورمش
ات :چیو
کوک :تو که از من منحرف تری
ات:( میخنده )
ات: بیا
کوک پوستش میکنه و میخوره لواشک رو منرحففف
کوک: 😳😳
ات: چیه
کوک: ترشههه
ات: میخواستی شیرین باشه
کوک: یجورایی
ات :خداروشکر دوست نداری همش ماله خودمه
کوک: کی گفته دوست ندارم خیلیم خوشمزه بود
ات: هعیی باش
(ویو ات )
رفتیم دوباره خونه من تو حموم داشتم دوش میگرفتم که یهو در واز شد کوک بود جیغغ زدم که اومد لباشو گذاشت رو لب هام
کوک: شش بیب چقدر جیغ میزنی
ات :ب.برو بیرون
کوک :باشه باشه چیزی ندیدم
که کوک رفت بیرون
(ویو کوک)
مگه میشه نبینم اوفف ولی چه بدنی داشت اوه اوه اهه شتت بدجوری تحریک شدم ات هم که نمیزاره هوففف
(ویو ات )
از حموم اومدم بیرون لباسامو پوشیدم موهامو هم خشک کردم رفتم دنبال کوک هرجارو گشتم نبود که یه صدایی از دستشویی شنیدم در رو واز کردم دیدم داره اونجاشو رو بالا پایین میکنه
ات :جیغغغغغغغ چه گوهی داری میخوری
کوک: اهه بیبی برو بیرون وگرنه مجبور میشم کاری که نمیخوای رو انجام بدم
ات: با ترس میره بیرون
(ویو ات )
چرا انقدر بزرگ بود یعنی قراره این تو من بره
بعد از یک ربع کوک میادو ...........
ادامه دارد
اگه ۵۹۰ تایی بشیم دوتا پارت جدید میزارم✨️
کوک :هفته ی دیگه
ات: چی میگی( آروم)
کوک: اره دیگه هفتهی دیگه
ات :ولی
کوک :شش
کوک: پدر جان رسیدیم
پ.ا: مرسی پسرم
م.ا :میخواستم فردا بهتون بدم
ات: چیرو
م.ا: این یه پلاستیک پر از لواشک و ترشک و خوراکی های ایرانی
ات: جیغغغغغغغ عررر مامانییییی خیلی دوست دارم
کوک: اینا چی آن
ات :لواشککککککک جیغغغ
ات: الهی من قربونتون برم لواشک های قشنگم دو ماهه که ندیدمتونننن
کوک :خوردنیه
ات: نه کردنیه خب خوردنی دیگه
کوک :انگار خیلی به کردن علاقه داری
ات: من نه کی گفته
کوک :منم میخوام
ات :(چپ چپ نگاه میکنه )
کوک: 😑
ات :چون خیلی دوست دارم بهت میدم
کوک: یعنی اگه دوسم نداشتی بهم نمیدادی
ات: نه
کوک: خیلی ممنونم
ات :خواهش میکنم
کوک: بده میخوام بخورمش
ات :چیو
کوک :تو که از من منحرف تری
ات:( میخنده )
ات: بیا
کوک پوستش میکنه و میخوره لواشک رو منرحففف
کوک: 😳😳
ات: چیه
کوک: ترشههه
ات: میخواستی شیرین باشه
کوک: یجورایی
ات :خداروشکر دوست نداری همش ماله خودمه
کوک: کی گفته دوست ندارم خیلیم خوشمزه بود
ات: هعیی باش
(ویو ات )
رفتیم دوباره خونه من تو حموم داشتم دوش میگرفتم که یهو در واز شد کوک بود جیغغ زدم که اومد لباشو گذاشت رو لب هام
کوک: شش بیب چقدر جیغ میزنی
ات :ب.برو بیرون
کوک :باشه باشه چیزی ندیدم
که کوک رفت بیرون
(ویو کوک)
مگه میشه نبینم اوفف ولی چه بدنی داشت اوه اوه اهه شتت بدجوری تحریک شدم ات هم که نمیزاره هوففف
(ویو ات )
از حموم اومدم بیرون لباسامو پوشیدم موهامو هم خشک کردم رفتم دنبال کوک هرجارو گشتم نبود که یه صدایی از دستشویی شنیدم در رو واز کردم دیدم داره اونجاشو رو بالا پایین میکنه
ات :جیغغغغغغغ چه گوهی داری میخوری
کوک: اهه بیبی برو بیرون وگرنه مجبور میشم کاری که نمیخوای رو انجام بدم
ات: با ترس میره بیرون
(ویو ات )
چرا انقدر بزرگ بود یعنی قراره این تو من بره
بعد از یک ربع کوک میادو ...........
ادامه دارد
اگه ۵۹۰ تایی بشیم دوتا پارت جدید میزارم✨️
۲۶.۷k
۳۰ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.