سناریو
#سناریو
وقتی میخواد کرواتشو ببنده اما تو میری جلو کرواتشو براش میبندی
نامجون: لبخند میزنه و میگه ممنون پرنسس من
جین: یه بوسه روی گونه ات میزنه
جیمین:محکم بغلت میکنه و میگه انقدر خواستنی نباش خانم پارک
جیهوپ: لبخند میزنه و سریع یه بوسه روی لبت میزنه
شوگا: با غرور نگاهت میکنه و میگه هیچکس جز من ملکه ای مثل تو رو نداره
ته: یه ابروش رو می ندازه بالا و میگه ولی من دوست دارم دکمه های لباسمو باز کنی
کوک: اوو تو کی یاد گرفتی کروات ببندی؟
وقتی میخواد کرواتشو ببنده اما تو میری جلو کرواتشو براش میبندی
نامجون: لبخند میزنه و میگه ممنون پرنسس من
جین: یه بوسه روی گونه ات میزنه
جیمین:محکم بغلت میکنه و میگه انقدر خواستنی نباش خانم پارک
جیهوپ: لبخند میزنه و سریع یه بوسه روی لبت میزنه
شوگا: با غرور نگاهت میکنه و میگه هیچکس جز من ملکه ای مثل تو رو نداره
ته: یه ابروش رو می ندازه بالا و میگه ولی من دوست دارم دکمه های لباسمو باز کنی
کوک: اوو تو کی یاد گرفتی کروات ببندی؟
۱۱.۱k
۰۸ خرداد ۱۴۰۳