𝒄𝒉𝒊𝒍𝒅𝒉𝒐𝒐𝒅 𝒍𝒐𝒗𝒆¹⁸

𝒄𝒉𝒊𝒍𝒅𝒉𝒐𝒐𝒅 𝒍𝒐𝒗𝒆¹⁸



(نکته: علامت پدر تهیونگ= { هیچی 😐} و پدر تهیونگ رئیس مافیاس )

: اوهوم مستر جئون چه خبر؟
کوک:---*کلافه*
: از دختر کوچولو چه خبر؟
کوک:---
: مثل اینکه مایل به صحبت نیستین...عاممم خب امروز برای این تشریف اوردم...چند سال دخترتون قراره پیشت بمونه؟
تهیونگ: تا ¹⁸ سالگی
کوک: تا ²⁰
تهیونگ: ¹⁸ *داد*
کوک: ²⁰ *عربده*
: هعی شما دو تا میخواین بمیرین اصلا ¹⁹ سالگی*داد*
کوک: لعنت*آروم*

(چرا بین ویکوک عشق و عاشقی بندازم تا میتونم سر ات به دعواشون بندازم😎)

: چون میدونستم تلفنی نمیشه حلش کرد و می‌دونستم قرار شما دوتا باز با همدیگه دعوا کنید حضوری اومدم
کوک:*پوزخند عصبی*
: مستر جئون منتظرتم تا ¹⁹ ساگی دخترکت*جدی*

بعد از اینکه این حرفو رئیس مافیا زد تموم بادیگارد‌ها دور پسرش و خودش جمع شدند تا به ماشینشون برسند خوبه مثلاً اینجا تنروریست‌های اصلیم بازنشسته شدند و من در حال آموزش به تروریست‌های جدید هستند وبه خودشونم می‌دونن...
من که از خدامه تا ¹⁹ سالگی نگهش دارم...آیششش دارم سر خودمو گول می‌زنم؟ من که خودم دلم می‌خواد تا ابد مواظبش باشم...
بادیگاردهای خودم درو بستند و جلوی در به صف کشیدند دوتا داخل عمارت و دو تا هم بیرون از عمارت معمولاً همیشه کار اون دوتایی که بیرون از عمارته سخت تره برای همین اون دوتا رو با تجربه‌تر و قوی‌تر انتخاب می‌کنم...

(اسلاید دوم ماشین تهیونگ، اسلاید سوم ماشین رئیس مافیا)

__________
راستی میدونستین عروسی دختر عموی جینه🥺