ادامه پارت ۱۷
함께 웃고 함께 울고
با هم می خندیدیم، با هم گریه می کردیم
이 단순한 감정들이 내겐 전부였나 봐
حدس میزنم این احساسات ساده همه چیز من بودن
언제쯤일까
قرار کی باشه؟
다시 그댈 마주한다면?
Dasi geudael majuhandamyeon?
اگه بتونم دوباره تو رو ملاقات کنم؟
눈을 보고 말할래요
Nun-eul bogo marharraeyo
میخوام به چشمات نگاه کنم
보고 싶었어요
Bogo sip-eoss-eoyo
و بگم، دلم برات تنگ شده
황홀했던 기억 속에
Hwangholhaessdeon gieog sog-e
در خاطراتی که خیلی درخشان بودن
나 홀로 춤을 춰도 비가 내리잖아
Na hollo chum-eul chwodo biga naelijanh-a
بارون میباره، حتی زمانی که تنهایی می رقصم
이 안개가 걷힐 때쯤
I angaega geodhil ttaejjeum
وقتی این مه از بین بره
젖은 발로 달려갈게
Jeoj-eun ballo dallyeogal ge
با پاهای خیس شده به سمتت میدوم
그때 날 안아줘
Geuttae nal an-ajwo
پس اون موقع منو در آوغش بگیر
저 달이 외로워 보여서
Jeo dal-i oelowo boyeoseo
اون ماه تنها به نظر می رسه
밤하늘에 환하게 울고 있는 것 같아서
Bamhaneul-e hwanhage ulgo issneun geos gat-aseo
چون جوریه که انگار داره درخشان توی آسمون شب اشک میریزه
언젠가 아침이 오는 걸 알면서도
Eonjenga achim-i oneun geol armyeonseodo
حتی با دونستن اینکه صبح از راه میرسه
별처럼 너의 하늘에 머물고 싶었어
Byeolcheoleom neoui haneur-e meomulgo sip-eoss-eo
میخواستم مثل ستاره ای توی آسمونت جا بگیرم
하루를 그 순간을
Haluleul geu sungan-eul
یک روز، یک لحظه
이렇게 될 걸 알았다면
Ileohge doel geol ar-assdamyeon
اگه میدونستم یک روزی اینطوری میشه
더 담아뒀을 텐데
Deo dam-adwoss-eul tende
ازش بشتر در خاطراتم جمع می کردم
언제쯤일까
Eonjejjeum-ilkka
قرار کی باشه؟
다시 그댈 마주한다면?
Dasi geudael majuhandamyeon?
اگه بتونم دوباره تو رو ملاقات کنم؟
눈을 보고 말할래요
Nun-eul bogo marharraeyo
میخوام به چشمات نگاه کنم
보고 싶었어요
Bogo sip-eoss-eoyo
و بگم، دلم برات تنگ شده
황홀했던 기억 속에
Hwangholhaessdeon gieog sog-e
در خاطراتی که خیلی درخشان بودن
나 홀로 춤을 춰도 비가 내리잖아
Na hollo chum-eul chwodo biga naelijanh-a
بارون میباره، حتی زمانی که تنهایی می رقصم
이 안개가 걷힐 때쯤
I angaega geodhil ttaejjeum
وقتی این مه از بین بره
젖은 발로 달려갈게
Jeoj-eun ballo dallyeogal ge
با پاهای خیس شده به سمتت میدوم
그때 날 안아줘
Geuttae nal an-ajwo
پس اون موقع منو در آوغش بگیر
날 바라보는 희미한 미소 뒤편에
Nal balaboneun huimihan miso dwipyeon-e
پشت لبخندهای مبهمت که به سمت زده میشن
아름다운 보랏빛을 그려볼래요
Aleumdaun borasbich-eul geutyeoborraeyo
میخوام یه نور دوست داشتنی بنفش رو نقاشی کنم (بکشم)
서로 발걸음이 안 맞을 수도 있지만
Seolo bargeor-eum-i an maj-eul sudo issjiman
با اینکه ممکنه قدم هامون از ریتم خارج شده باشن (با هم مطابفت نداشته باشن)
그대와 함께 이 길을 걷고 싶어요
Geudaewa hamkke i gir-eul geodgo sip-eoyo
اما میخوام این مسیر رو با تو قدم بزنم
Still with you
هنوز با توام
خضنضخضنضمض
با هم می خندیدیم، با هم گریه می کردیم
이 단순한 감정들이 내겐 전부였나 봐
حدس میزنم این احساسات ساده همه چیز من بودن
언제쯤일까
قرار کی باشه؟
다시 그댈 마주한다면?
Dasi geudael majuhandamyeon?
اگه بتونم دوباره تو رو ملاقات کنم؟
눈을 보고 말할래요
Nun-eul bogo marharraeyo
میخوام به چشمات نگاه کنم
보고 싶었어요
Bogo sip-eoss-eoyo
و بگم، دلم برات تنگ شده
황홀했던 기억 속에
Hwangholhaessdeon gieog sog-e
در خاطراتی که خیلی درخشان بودن
나 홀로 춤을 춰도 비가 내리잖아
Na hollo chum-eul chwodo biga naelijanh-a
بارون میباره، حتی زمانی که تنهایی می رقصم
이 안개가 걷힐 때쯤
I angaega geodhil ttaejjeum
وقتی این مه از بین بره
젖은 발로 달려갈게
Jeoj-eun ballo dallyeogal ge
با پاهای خیس شده به سمتت میدوم
그때 날 안아줘
Geuttae nal an-ajwo
پس اون موقع منو در آوغش بگیر
저 달이 외로워 보여서
Jeo dal-i oelowo boyeoseo
اون ماه تنها به نظر می رسه
밤하늘에 환하게 울고 있는 것 같아서
Bamhaneul-e hwanhage ulgo issneun geos gat-aseo
چون جوریه که انگار داره درخشان توی آسمون شب اشک میریزه
언젠가 아침이 오는 걸 알면서도
Eonjenga achim-i oneun geol armyeonseodo
حتی با دونستن اینکه صبح از راه میرسه
별처럼 너의 하늘에 머물고 싶었어
Byeolcheoleom neoui haneur-e meomulgo sip-eoss-eo
میخواستم مثل ستاره ای توی آسمونت جا بگیرم
하루를 그 순간을
Haluleul geu sungan-eul
یک روز، یک لحظه
이렇게 될 걸 알았다면
Ileohge doel geol ar-assdamyeon
اگه میدونستم یک روزی اینطوری میشه
더 담아뒀을 텐데
Deo dam-adwoss-eul tende
ازش بشتر در خاطراتم جمع می کردم
언제쯤일까
Eonjejjeum-ilkka
قرار کی باشه؟
다시 그댈 마주한다면?
Dasi geudael majuhandamyeon?
اگه بتونم دوباره تو رو ملاقات کنم؟
눈을 보고 말할래요
Nun-eul bogo marharraeyo
میخوام به چشمات نگاه کنم
보고 싶었어요
Bogo sip-eoss-eoyo
و بگم، دلم برات تنگ شده
황홀했던 기억 속에
Hwangholhaessdeon gieog sog-e
در خاطراتی که خیلی درخشان بودن
나 홀로 춤을 춰도 비가 내리잖아
Na hollo chum-eul chwodo biga naelijanh-a
بارون میباره، حتی زمانی که تنهایی می رقصم
이 안개가 걷힐 때쯤
I angaega geodhil ttaejjeum
وقتی این مه از بین بره
젖은 발로 달려갈게
Jeoj-eun ballo dallyeogal ge
با پاهای خیس شده به سمتت میدوم
그때 날 안아줘
Geuttae nal an-ajwo
پس اون موقع منو در آوغش بگیر
날 바라보는 희미한 미소 뒤편에
Nal balaboneun huimihan miso dwipyeon-e
پشت لبخندهای مبهمت که به سمت زده میشن
아름다운 보랏빛을 그려볼래요
Aleumdaun borasbich-eul geutyeoborraeyo
میخوام یه نور دوست داشتنی بنفش رو نقاشی کنم (بکشم)
서로 발걸음이 안 맞을 수도 있지만
Seolo bargeor-eum-i an maj-eul sudo issjiman
با اینکه ممکنه قدم هامون از ریتم خارج شده باشن (با هم مطابفت نداشته باشن)
그대와 함께 이 길을 걷고 싶어요
Geudaewa hamkke i gir-eul geodgo sip-eoyo
اما میخوام این مسیر رو با تو قدم بزنم
Still with you
هنوز با توام
خضنضخضنضمض
۲.۸k
۳۰ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.