(وقتی بعد مدت ها... درخواستی p1)
داشتی برای اخرین بار به ارایشت نگاه میکردی و مطمعن شدی تو مراسم بهترین باشی.... تو و اعضا هرساله به این مراسم دعوت میشدید و تو همیشه به عنوان همراه مینهو بودی چون دوست پسرت بود ولی امسال همچی فرق داشت.... تو مدتی بود با مینهو کات کرده بودی و از اون موقع حتی قیافشم ندیدی و نخواستی به یادت بیاریش ولی از ته دل تنها چیزی که میخواستی این بود که بهت برگرده و اگه همین الانم میشد قبولش میکردی ولی تو غرورتو زیر پات نمیذاشتی که بهش بگی و امیدوار بودی امروز باهم چشم تو چشم نشین و میترسیدی چان طبق معمول سعی کنه اشتیتون بده... اون همیشه کسی بود که اشتیتون بده ولی اینسری با اینکه تمام تلاششو کرد این جدایی زیاد طول کشید...
****
وارد سالن شدی و همه چشما روی تو بود.... لباست از همه سال ها بهتر و گرون تر بود و البته خیلی هم باز بود...... داشتی با میزبان مراسم حرف میزدی که وقتی تو رو به جات راهنمایی کرد متوجه شدی جات خیلی نزدیک به اعضای استری کیدزه.... وقتی دیدی لینو برای گرفتن نوشیدنی اونووره با خیال راحت با اعضا صحبت کردین و خندیدین وقتی لینو برگشت ایگنورش کردی ولی قلبت داشت محکم سینتو میکوبید جوری که حس کردی که قلبت الان در میاد..... لینو با دیدن تو احساس دلتنگی شدید حس کرد و میخواست مثل قبل تورو از کمرت بگیره و به مردا نشون بده که کی صاحبته.
مراسم به طور رسمی شروع شد.... این مراسم هر ساله برگذار میشد و این مراسم، مراسم خیریه بود. مراسم به این شکل بود:در اول مراسم تمامی دختر ها به صحنه میرن و تک تک دختر ها به وسط میرن و هر مرد که پیشنهاد پول بیشتری بده، طول اون مراسم اون دختر همراه اون مرد میشه و باهاش میرقصه و به این ترتیب پول زیادی برای خیریه جمع میشه.
نوبت تو شد.. مرد های زیادی پیشنهادات زیادی میدادن که لینو هم جزوشون بود... مسابقه بین مردا ادامه داشت که قیمت به طرز باور نکردنیی بالا رفت و فقط چان و لینو تو رقابت موندن.... نقشه چان رو میدونیستی. اون میدونست لینو هیچ وقت قرار نیس تو رو به چان بده پس تصمیم گرفت اینکارو کنه تا لینو هم تو رقابت بیاد و تورو بگیره تا شاید بازم بتونین یکم صمیمی بشین.
صدای مجریو شنیدی که گفت:«تبریک میگم مینهو، ا/ت برای مراسم همراه توعه. بازی خوبی بود. »
****
وارد سالن شدی و همه چشما روی تو بود.... لباست از همه سال ها بهتر و گرون تر بود و البته خیلی هم باز بود...... داشتی با میزبان مراسم حرف میزدی که وقتی تو رو به جات راهنمایی کرد متوجه شدی جات خیلی نزدیک به اعضای استری کیدزه.... وقتی دیدی لینو برای گرفتن نوشیدنی اونووره با خیال راحت با اعضا صحبت کردین و خندیدین وقتی لینو برگشت ایگنورش کردی ولی قلبت داشت محکم سینتو میکوبید جوری که حس کردی که قلبت الان در میاد..... لینو با دیدن تو احساس دلتنگی شدید حس کرد و میخواست مثل قبل تورو از کمرت بگیره و به مردا نشون بده که کی صاحبته.
مراسم به طور رسمی شروع شد.... این مراسم هر ساله برگذار میشد و این مراسم، مراسم خیریه بود. مراسم به این شکل بود:در اول مراسم تمامی دختر ها به صحنه میرن و تک تک دختر ها به وسط میرن و هر مرد که پیشنهاد پول بیشتری بده، طول اون مراسم اون دختر همراه اون مرد میشه و باهاش میرقصه و به این ترتیب پول زیادی برای خیریه جمع میشه.
نوبت تو شد.. مرد های زیادی پیشنهادات زیادی میدادن که لینو هم جزوشون بود... مسابقه بین مردا ادامه داشت که قیمت به طرز باور نکردنیی بالا رفت و فقط چان و لینو تو رقابت موندن.... نقشه چان رو میدونیستی. اون میدونست لینو هیچ وقت قرار نیس تو رو به چان بده پس تصمیم گرفت اینکارو کنه تا لینو هم تو رقابت بیاد و تورو بگیره تا شاید بازم بتونین یکم صمیمی بشین.
صدای مجریو شنیدی که گفت:«تبریک میگم مینهو، ا/ت برای مراسم همراه توعه. بازی خوبی بود. »
۱.۳k
۱۴ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.