پارت ۹🖤🍷
پارت ۹🖤🍷
برای جیمین سوپ درست کردم
ولی خیلی سخت بود که تعادل راه رفتن داشته باشم .... چون جیمین روی وام فشار آورده بود
رفتم که سوپ رو برای جیمین ببرم که دیگه تعادلم رو از دست دادم و ظرف سوپ افتاد و روی پام ریخت خیلی میسوخت ولی دوباره رفتم و سوپ رو توی کاسه ریختم و برای جیمین بردم
بیدارش کردم و رفتم بهش سوپ دادم که
دامنم یه ذره بالا رفت و سوختگی مچ پام رو جیمین دید
- ا.ت چرا پات سوختهه؟( نگران )
+چیزی نیست بیا سوپ بخور
- یعنی چی چیزی نیست ؟(تعجب )
+ دردش رفته
- اوکی
تا ا.ت خواست بره دستش رو گرفتم و به سمت خودم کشیدم و لبشو بوسه ی کوتاهی زدم
- بیا پیشم بخواب
+ولی باید ازت مراقبت کنم
- حالا تو بخواب
اومد پیشم خوابید
خودش اصلا نفهمید کی خوابش برد
خیلی کیوت تو بغلم خوابیده بود 🥺
بغلش کردم و خودمم خوابیدم .......
وقتی بیدار شد خیلی سکسی طور بهش گفتم
- بیب وقتشه ازدواج کنیم و برای همدیگه شیم
+........
-بیا امروز عروسی کنیم
+ اوم فکر خوبیه
- پس بریم لباس عروس انتخاب کنیم ........
برای جیمین سوپ درست کردم
ولی خیلی سخت بود که تعادل راه رفتن داشته باشم .... چون جیمین روی وام فشار آورده بود
رفتم که سوپ رو برای جیمین ببرم که دیگه تعادلم رو از دست دادم و ظرف سوپ افتاد و روی پام ریخت خیلی میسوخت ولی دوباره رفتم و سوپ رو توی کاسه ریختم و برای جیمین بردم
بیدارش کردم و رفتم بهش سوپ دادم که
دامنم یه ذره بالا رفت و سوختگی مچ پام رو جیمین دید
- ا.ت چرا پات سوختهه؟( نگران )
+چیزی نیست بیا سوپ بخور
- یعنی چی چیزی نیست ؟(تعجب )
+ دردش رفته
- اوکی
تا ا.ت خواست بره دستش رو گرفتم و به سمت خودم کشیدم و لبشو بوسه ی کوتاهی زدم
- بیا پیشم بخواب
+ولی باید ازت مراقبت کنم
- حالا تو بخواب
اومد پیشم خوابید
خودش اصلا نفهمید کی خوابش برد
خیلی کیوت تو بغلم خوابیده بود 🥺
بغلش کردم و خودمم خوابیدم .......
وقتی بیدار شد خیلی سکسی طور بهش گفتم
- بیب وقتشه ازدواج کنیم و برای همدیگه شیم
+........
-بیا امروز عروسی کنیم
+ اوم فکر خوبیه
- پس بریم لباس عروس انتخاب کنیم ........
۵.۹k
۰۹ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.