۲
پارت ۲
سوجون : سلام ات
ات : سلام
سوجون : میگم میشه امروز بریم ییرون
ات : خیلی بیشوری خودت دوست دختر داری
سوجون : هعی کات کردم
ات : کات کردی دنبال منی؟؟
ات ویو :
دستشو گذاشتم رو شونم اومد نزدیکم تو گوشم گفت
سوجون : من یه چیزی رو دو بار نمیگم و عینه بقیه نیستم ناز بکشم فهمیدی
سرمو تکون دادم که تزم جدا شد
سوجون : خب دیگه فعلا میبینمت
ات : عوضی ( زیر لب )
سوجون : شنیدم
ات : گفتم که بشنوی ( حرصی )
ته ویو :
از صب جونگکوک مخمو جویید میگه اون دختره دو که صبح بهش خوردیم برام پیدا کن خودشم رفته عشق و حال اخه اون هنوز بچست واقعا که نمیفهمه
ته : نفهمههههه ( بلند )
کوک : چیزی گفتی ؟؟
ته : نع بابا هه با تو نبودم این لب تاپه نفهمه باز نمیشه
کوک : اوکیه ... پیداش کردی ؟
ته : فقط میدونم کیه . کجاست . شمارش . شخصیتش و اینا
کوک : ماشالا
ته : ولی دختر باحالیه یه مدت هکر بوده
کوک: خوبه که پس میریم دنبالش
ته : اصلا چیکارش داری ؟؟؟
کوک : دوسش داری ؟؟
ته : نه
کوک : پس چرا غیرتی میشی؟؟
ته : بروو بابا ول یاون هنوز بچست
کوک : چند سالشه ؟
ته : ۱۷
کوک : راس میگی
ته : یه داداشم داره اسمش سویونه
کوک: سویوننننن؟؟؟؟؟
ته : میشناسی
کوک: رفیق قدیمیمه !
ته : عه
کوک : خب میرم به سویون بزنگم
ته : مثلا مافیای ها
کوک : مگه دل ندارن ؟
ته: رو مخ میری با چکمه اهنی
کوک : اهنی دوست ندارم ازینا که تیغ دارن خوبه
ته : برو زنگتو بزننن
کوک ویو :
دارم جذب این دختر میشم خیلی جذابه
به سویون زنگ میزنم که با خواهرش بیاد اینجا ....
ته ویو :
خیلی دختر خوشگلیههههه
واییییی عکسشو پیدا کردم چقدر هاته لعنتی واییی فقط کوک نبینه
همینطوری در لب تاپو بستم رفتم پایین ...
راوی خَرتون :
بنظرتون این عشق خوب پیش میره ؟؟
مطمئنن که این عشق یک هوسه یا واقعیه ؟؟
ادم هیچوقت نمیتونه این رو بفهمه زمانی متوجه این موضوع میشه که یه فرد تازه وارد این بازی شه ...
ولی گفتن عشق های زنجیره این هیچ وقت خوب پیش نمیره
شاید این موضوع درست نباشه ولی باز هم قابل تشخیص نیست
تنها کاری که میشه کرد صبره
شرط ۳۰
سوجون : سلام ات
ات : سلام
سوجون : میگم میشه امروز بریم ییرون
ات : خیلی بیشوری خودت دوست دختر داری
سوجون : هعی کات کردم
ات : کات کردی دنبال منی؟؟
ات ویو :
دستشو گذاشتم رو شونم اومد نزدیکم تو گوشم گفت
سوجون : من یه چیزی رو دو بار نمیگم و عینه بقیه نیستم ناز بکشم فهمیدی
سرمو تکون دادم که تزم جدا شد
سوجون : خب دیگه فعلا میبینمت
ات : عوضی ( زیر لب )
سوجون : شنیدم
ات : گفتم که بشنوی ( حرصی )
ته ویو :
از صب جونگکوک مخمو جویید میگه اون دختره دو که صبح بهش خوردیم برام پیدا کن خودشم رفته عشق و حال اخه اون هنوز بچست واقعا که نمیفهمه
ته : نفهمههههه ( بلند )
کوک : چیزی گفتی ؟؟
ته : نع بابا هه با تو نبودم این لب تاپه نفهمه باز نمیشه
کوک : اوکیه ... پیداش کردی ؟
ته : فقط میدونم کیه . کجاست . شمارش . شخصیتش و اینا
کوک : ماشالا
ته : ولی دختر باحالیه یه مدت هکر بوده
کوک: خوبه که پس میریم دنبالش
ته : اصلا چیکارش داری ؟؟؟
کوک : دوسش داری ؟؟
ته : نه
کوک : پس چرا غیرتی میشی؟؟
ته : بروو بابا ول یاون هنوز بچست
کوک : چند سالشه ؟
ته : ۱۷
کوک : راس میگی
ته : یه داداشم داره اسمش سویونه
کوک: سویوننننن؟؟؟؟؟
ته : میشناسی
کوک: رفیق قدیمیمه !
ته : عه
کوک : خب میرم به سویون بزنگم
ته : مثلا مافیای ها
کوک : مگه دل ندارن ؟
ته: رو مخ میری با چکمه اهنی
کوک : اهنی دوست ندارم ازینا که تیغ دارن خوبه
ته : برو زنگتو بزننن
کوک ویو :
دارم جذب این دختر میشم خیلی جذابه
به سویون زنگ میزنم که با خواهرش بیاد اینجا ....
ته ویو :
خیلی دختر خوشگلیههههه
واییییی عکسشو پیدا کردم چقدر هاته لعنتی واییی فقط کوک نبینه
همینطوری در لب تاپو بستم رفتم پایین ...
راوی خَرتون :
بنظرتون این عشق خوب پیش میره ؟؟
مطمئنن که این عشق یک هوسه یا واقعیه ؟؟
ادم هیچوقت نمیتونه این رو بفهمه زمانی متوجه این موضوع میشه که یه فرد تازه وارد این بازی شه ...
ولی گفتن عشق های زنجیره این هیچ وقت خوب پیش نمیره
شاید این موضوع درست نباشه ولی باز هم قابل تشخیص نیست
تنها کاری که میشه کرد صبره
شرط ۳۰
۱۲.۱k
۰۷ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.