پارت ۱۰ مدرسه
پارت ۱۰ مدرسه
کنیکیدا ، خوبه فکر قشنگی هست
همه ، واقعا
کنیکیدا ، اره
همه ، اوههففف بالاخره کونیکیدا از فکر ما راضی بود
رامپو ، فکر شما اینو که من گفتم
کنیکیدا ، ههه
همه ، -_-
کنیکیدا ، خب ولکن ببیند اگه فردا دازای اطراف کرد که کرد اگه نکرد یکی رو انتخاب میکینم که از چویا خوشش بیاد
رامپو، قبل هرچی مگه هم چویا هم دازای پسر نیستن
کنیکیدا ، ^_^ چه قلتی کنیمممممم اینا هردو پسرن
همه ، واییی ما دیدیم دازای از یکی خوشش اومده جو ورمون داشت و حتی توجه نکردیم دختره یا پسر
کنیکیدا. ، اههههه خیلی شبیه دخترا بوددددد
رامپو ، به اسمش توجه میکردین و قبل هرچی خوراکی منو بدههههههه
همهههه ، ساکتتت شووووو رامپووو
کنیکیدا ، تههههه ولکن که هردو پسرن ما فقط کاری کردیم که دازای به کسی که میخاد برسه
همه ، باشه.
کنیکیدا ، خب همه بیا بریم خانه
______---------------___________----‐----------—------------–---
،دازای واییی من چرا عاشق کسی شدم که تازه ۱ روز میشناسمش
اههههههه چیکار کنم ........،.،.،،،.،..،.،.،.،.،،.،.،،.،...،..،.،.
فهمیدم فردا زنگ تفریح میبرمش داخل کلاس و بهش میگم که عاشقشم اههه نمیتونمممم بگمممم اگه اون بمن احساسی نداشته باشه
_____-_--_-__-_-_-_-_-_-__-_--__--__-_-_-_-_-_----_-_-_-_-__
چویا ، اهه این احساس چیه ته قلبم احساس میکنم
چرا همش به اون(دازای) فکر میکنم من چم. شدههه
صبر کن شاید این ا.....ح....س....ا......س عش......عشقهه -~_~
اههه نه من نباید عاشق یک پسر بشمم هوفف امروز رو ول میکنم چون امکان نداره به من احساسی داشته باشه
____________/\/\/\________________________________
خب همه خوابیدن صبح شد
دازای میرود مدرسه و میگه
دازای ، اوففف چویا هنوز نیومده حالا ولکن
چویا وارد میشه و لوپای هردوشون گل میندازه
دازای ، س..لا..م
چویا ، س...سلام
خب چویا نشت سرجاش که یهو کنیکیدا اتسوشی یوسانو رامپو تانیزاکی همه دیگه امدن
دازای ، سلاممممم
چویا در دل خود ، انگار فقط به من اینجوری سلام میده و با بقیه اینجوری انگار نبایو دلمو خوش کنم که منو دوست داره
خب معلم وارد میشود
همه ، سلام معلم
معلم ، خب بچه ها یک دوست دیگه هم داریم
همه. ، بازم
معلم ، اکوتاگاوا سان و گین سان میتونین بیاین
امدن و چویا دهنش باز شد
اکوتاگاوا ، سلام
گین سلام از دیدن همتون خوشبختم
معلم ، شما میتونین کنه چویا سان بشینین
گین و اکو ، های
معلم ، چویا سان مشکلی که نداری
چویا ، نه ندارم
از زبان اتسوشی
معلم گفت دوتا دانش اموز داره میا
امدن تو
این پسره چرا انقدر خفنههه
نهنهنهههه من نباید مثل دازای سان عاشق بک پسر بشم
ولی خیلی جذابه
اکوتاگاوا ، چویا سان میشه بیای گین توهم بیا
چویا ، اره
گین هایی
خب امدن و داشتن باهم حرف میزدن
میگفتن که ، چویا سان موری سان مارو فرستاده
چویا ، اوک هواوتو دارم
گین و اکو ، ماهم هواتو داریم
ادامه داره
کنیکیدا ، خوبه فکر قشنگی هست
همه ، واقعا
کنیکیدا ، اره
همه ، اوههففف بالاخره کونیکیدا از فکر ما راضی بود
رامپو ، فکر شما اینو که من گفتم
کنیکیدا ، ههه
همه ، -_-
کنیکیدا ، خب ولکن ببیند اگه فردا دازای اطراف کرد که کرد اگه نکرد یکی رو انتخاب میکینم که از چویا خوشش بیاد
رامپو، قبل هرچی مگه هم چویا هم دازای پسر نیستن
کنیکیدا ، ^_^ چه قلتی کنیمممممم اینا هردو پسرن
همه ، واییی ما دیدیم دازای از یکی خوشش اومده جو ورمون داشت و حتی توجه نکردیم دختره یا پسر
کنیکیدا. ، اههههه خیلی شبیه دخترا بوددددد
رامپو ، به اسمش توجه میکردین و قبل هرچی خوراکی منو بدههههههه
همهههه ، ساکتتت شووووو رامپووو
کنیکیدا ، تههههه ولکن که هردو پسرن ما فقط کاری کردیم که دازای به کسی که میخاد برسه
همه ، باشه.
کنیکیدا ، خب همه بیا بریم خانه
______---------------___________----‐----------—------------–---
،دازای واییی من چرا عاشق کسی شدم که تازه ۱ روز میشناسمش
اههههههه چیکار کنم ........،.،.،،،.،..،.،.،.،.،،.،.،،.،...،..،.،.
فهمیدم فردا زنگ تفریح میبرمش داخل کلاس و بهش میگم که عاشقشم اههه نمیتونمممم بگمممم اگه اون بمن احساسی نداشته باشه
_____-_--_-__-_-_-_-_-_-__-_--__--__-_-_-_-_-_----_-_-_-_-__
چویا ، اهه این احساس چیه ته قلبم احساس میکنم
چرا همش به اون(دازای) فکر میکنم من چم. شدههه
صبر کن شاید این ا.....ح....س....ا......س عش......عشقهه -~_~
اههه نه من نباید عاشق یک پسر بشمم هوفف امروز رو ول میکنم چون امکان نداره به من احساسی داشته باشه
____________/\/\/\________________________________
خب همه خوابیدن صبح شد
دازای میرود مدرسه و میگه
دازای ، اوففف چویا هنوز نیومده حالا ولکن
چویا وارد میشه و لوپای هردوشون گل میندازه
دازای ، س..لا..م
چویا ، س...سلام
خب چویا نشت سرجاش که یهو کنیکیدا اتسوشی یوسانو رامپو تانیزاکی همه دیگه امدن
دازای ، سلاممممم
چویا در دل خود ، انگار فقط به من اینجوری سلام میده و با بقیه اینجوری انگار نبایو دلمو خوش کنم که منو دوست داره
خب معلم وارد میشود
همه ، سلام معلم
معلم ، خب بچه ها یک دوست دیگه هم داریم
همه. ، بازم
معلم ، اکوتاگاوا سان و گین سان میتونین بیاین
امدن و چویا دهنش باز شد
اکوتاگاوا ، سلام
گین سلام از دیدن همتون خوشبختم
معلم ، شما میتونین کنه چویا سان بشینین
گین و اکو ، های
معلم ، چویا سان مشکلی که نداری
چویا ، نه ندارم
از زبان اتسوشی
معلم گفت دوتا دانش اموز داره میا
امدن تو
این پسره چرا انقدر خفنههه
نهنهنهههه من نباید مثل دازای سان عاشق بک پسر بشم
ولی خیلی جذابه
اکوتاگاوا ، چویا سان میشه بیای گین توهم بیا
چویا ، اره
گین هایی
خب امدن و داشتن باهم حرف میزدن
میگفتن که ، چویا سان موری سان مارو فرستاده
چویا ، اوک هواوتو دارم
گین و اکو ، ماهم هواتو داریم
ادامه داره
۵.۴k
۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.