دو ماه سفید پارت 13
میسو: اممم خانوادم ب خاطر اینکه داداشمو اذیت کردم انداختن بیرون و گفتن تا موقعی ک حالیت نشد نمیزارم برگردی(بغض)
ات:اخی عزیزم بیا بغلم(بدو اومد بغل ات)
میسو: خیلی خوبی خاله ات( توی بغلش گریه میکنه)
ات: ت هم خوبی عزیزم ( سفت گرفتش بغل)
ات: خودتو معرفی نکردی خوجگل خانم( لبخند)
میسو: 7سالمه ی داداش کوچیک تر از خودم دارم بابام مافیاس
ات: اوم بابات مافیاس؟
میسو: اره مافیای غرب
ات:هوم اقای جانگ سو؟
میسو: اسم بابامو از کجا میدونی؟
ات: اوم از ی جایی( خنده ریز)
میسو:هعیی اقا خوشگله بیااااا(داد)
و جونگ کوکی ک تا الان داشت نگاشون میکرده ی دفعه هول شد و تند اومد پیششون
کوک:هوم بله؟
میسو: خاله خوجگلمو بهت میسپارمااا فقط اذیتش کنی من میدونم با تو( عصبی کیوت)
کوک: وییی خدا این چقد کوچولو کیوتههه
ات: کوک (خنده)
میسو: با توام داری میخندی( عصبی کیوت)
کوک: ن ن ن آیی خدااا( خندهه)
........................................................................................
شرایط
23 تا لایک
13 تا کامنت
10 تا فالووو
بچه ها یکم دستم درد میکنه شب دوباره واستون میزارم
ات:اخی عزیزم بیا بغلم(بدو اومد بغل ات)
میسو: خیلی خوبی خاله ات( توی بغلش گریه میکنه)
ات: ت هم خوبی عزیزم ( سفت گرفتش بغل)
ات: خودتو معرفی نکردی خوجگل خانم( لبخند)
میسو: 7سالمه ی داداش کوچیک تر از خودم دارم بابام مافیاس
ات: اوم بابات مافیاس؟
میسو: اره مافیای غرب
ات:هوم اقای جانگ سو؟
میسو: اسم بابامو از کجا میدونی؟
ات: اوم از ی جایی( خنده ریز)
میسو:هعیی اقا خوشگله بیااااا(داد)
و جونگ کوکی ک تا الان داشت نگاشون میکرده ی دفعه هول شد و تند اومد پیششون
کوک:هوم بله؟
میسو: خاله خوجگلمو بهت میسپارمااا فقط اذیتش کنی من میدونم با تو( عصبی کیوت)
کوک: وییی خدا این چقد کوچولو کیوتههه
ات: کوک (خنده)
میسو: با توام داری میخندی( عصبی کیوت)
کوک: ن ن ن آیی خدااا( خندهه)
........................................................................................
شرایط
23 تا لایک
13 تا کامنت
10 تا فالووو
بچه ها یکم دستم درد میکنه شب دوباره واستون میزارم
۱۱.۵k
۱۴ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.