سناریو:)
وقتی با بچتون سر اونا دعوا میکنین...
نامجون:
-حالا نیازی به دع...."وسط حرفش پریدی"
+نام..
-جانم؟
+نظرت چیه خفه شی؟
-نظرم مثبته..
-اگه نظرم مثبت نباشه خودت شخصا خفم میکنی:/"زیر لب"
جین:
-افرین افرین... معلومه که باید سر من به این زیبایی دعوا کنین
+"با بچتون یه جوری نگاهش میکنین که خودش پا میشه میره اتاقش"
یونگی:
+"سر و صداتون هر لحظه بیشتر میشه"
-یا دعوا نکنین یا اگه میکنین اروم دعوا کنین..."میخواد بخوابه"
+احیانا نباید جلوی دعوا کردنمونو بگیری؟"تعجب"
-شما اگه به حرف من گوش میکردین دوتاتونم باید بیرون خونه میبودین نه اینجا، پس شکر گزاری کن کاری به کارتون ندارم"با چشمای بسته.. همونجوری که میخواد بخوابه"
جیهوپ:"یه گوشه سعی میکنه کنترلتون کنه ولی نزدیکتون نمیشه چون میدونه دو دیقه بعدش کتک میخوره و امکان حبس شدن توی یکی از اتاقای خونه هست"
-نه نه نه نه موهای مامانتو نکششش"جیغ جیغ"
-نه اتتتتت ولش کن اون بچستتت
-نکن بچه، مامانت میکشتت"میزنه تو سر خودش:/"
-اتتتتتت از سنت خجالت نمیکشییی؟؟
جیمین:"ساکت رو مبل نشسته داره موچیشو میخوره و به شما نگاه میکنه، اون وسطا ام نُخُدی میخنده بهتون"
تهیونگ:"اروم تو گوش یونتان چیزی میگه"
-یونتان برو پاچه ی هر دوتاشونم بگیر که دیگه جرعت حرف زدنم نداشته باشن"اروم تو گوش یونتان میگه"
"یهو یونتان حمله میکنه بهتون و ناخواسته بیمارستانی میشین:///"
جونگکوک:
-"برای تموم شدن دعواهاتون بچه رو تو بغلش میگیره و میبره تو اتاقش و بعدش که میاد پیش تو میبینه که اعصابت خیلی خورده"
-چاگیا؟!
+"جوابشو نمیدی"
-"خودش میفهمه اگه دست به کار نشه هم بچه هم خودش تا دقایقی بعد وسط کوچه با یه کاتُن برای خوابیدنن"
-"میره بچه رو اماده میکنه و به توعم میگه اماده شی تا برین برای شام بیرون و برین شهربازی"
-پول همه چیو حل میکنه"زمزمه"
نظرتون؟
کمی حمایت؟!♡
نامجون:
-حالا نیازی به دع...."وسط حرفش پریدی"
+نام..
-جانم؟
+نظرت چیه خفه شی؟
-نظرم مثبته..
-اگه نظرم مثبت نباشه خودت شخصا خفم میکنی:/"زیر لب"
جین:
-افرین افرین... معلومه که باید سر من به این زیبایی دعوا کنین
+"با بچتون یه جوری نگاهش میکنین که خودش پا میشه میره اتاقش"
یونگی:
+"سر و صداتون هر لحظه بیشتر میشه"
-یا دعوا نکنین یا اگه میکنین اروم دعوا کنین..."میخواد بخوابه"
+احیانا نباید جلوی دعوا کردنمونو بگیری؟"تعجب"
-شما اگه به حرف من گوش میکردین دوتاتونم باید بیرون خونه میبودین نه اینجا، پس شکر گزاری کن کاری به کارتون ندارم"با چشمای بسته.. همونجوری که میخواد بخوابه"
جیهوپ:"یه گوشه سعی میکنه کنترلتون کنه ولی نزدیکتون نمیشه چون میدونه دو دیقه بعدش کتک میخوره و امکان حبس شدن توی یکی از اتاقای خونه هست"
-نه نه نه نه موهای مامانتو نکششش"جیغ جیغ"
-نه اتتتتت ولش کن اون بچستتت
-نکن بچه، مامانت میکشتت"میزنه تو سر خودش:/"
-اتتتتتت از سنت خجالت نمیکشییی؟؟
جیمین:"ساکت رو مبل نشسته داره موچیشو میخوره و به شما نگاه میکنه، اون وسطا ام نُخُدی میخنده بهتون"
تهیونگ:"اروم تو گوش یونتان چیزی میگه"
-یونتان برو پاچه ی هر دوتاشونم بگیر که دیگه جرعت حرف زدنم نداشته باشن"اروم تو گوش یونتان میگه"
"یهو یونتان حمله میکنه بهتون و ناخواسته بیمارستانی میشین:///"
جونگکوک:
-"برای تموم شدن دعواهاتون بچه رو تو بغلش میگیره و میبره تو اتاقش و بعدش که میاد پیش تو میبینه که اعصابت خیلی خورده"
-چاگیا؟!
+"جوابشو نمیدی"
-"خودش میفهمه اگه دست به کار نشه هم بچه هم خودش تا دقایقی بعد وسط کوچه با یه کاتُن برای خوابیدنن"
-"میره بچه رو اماده میکنه و به توعم میگه اماده شی تا برین برای شام بیرون و برین شهربازی"
-پول همه چیو حل میکنه"زمزمه"
نظرتون؟
کمی حمایت؟!♡
۲۲.۵k
۰۵ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.