اوج پروانه: پارت شیشم
.از زبان راوی.
.
کانائه تا تونست سعی کرد اوروکوداکی رو از خونه دور کنه تا شینوبو صداشونو نفهمه وقتی رسیدن کانائه چون به دویدن زیاد عادت نداشت سرشو به نشانه ی خستگی پایین آورد ولی اوروکوداکی اصلا حتی نفس نفس هم نمیزد بابت همین کانائه کمی تعجب کرده بود
کمی که کانائه آروم گرفت همون حالت که سرش پایین بود
گفت:(با کمی داد خیلیی کم) اوروکوداکی سان خواهش میکنم! بذارید منم تمرین کنم!!
اوروکوداکی با این حرف کانائه کمی تعجب کرده بود
(ذهن اوروکوداکی: یعنی اون حرف های ما رو شنیده(با تعجب))
بعد کانائه حرفشو ادامه
داد:(سرشو آورد بالا) این از روی حسودی به خواهرم نیست که میخواید اونو تمرین بدید فقط(دستشو کبوند رو سینش و با چشمای تقریبا خیس) نواهر عزیز من تا الان خیلی از درد ها رو کشیده که برای من حتی فکر کردن بهش هم دردناکه، من دوختر بزرگ خوانوادمم این مسئولیت منه که از اون ها محافظت کنم، میدونم خواهرم نسبت به خودم قوی تره ولی اون... اون از اول تا الان زندگیشو ذجر کشیده و گریه کرده میخوام بقیه زندگیشو بخنده و شاد باشه(با کمی داد)
. از زبان اوروکوداکی.
.
وقتی حرفای این دختر و فهمیدم هم کمی گیج شده بودم هم قلبم به درد افتاده بود
. یعنی اونا انقدر درد کشیدن
میدونستم نمتونم تمام ذجر هایی رو که کشیدنو جبران کنم ولی فکر میکرنم بتونم حداقل بهشون کمی همدردی برسونم
دستمو رو سرش گذاشتمو
گفتم: آفرین کانائه، تو دختر خیلی مهربونی هستی و معومه که میخوای هردو خواهرات از این به بعد خوشحال زندگی کنن، ولی مطمئنم که خودتم میدونی خواهرت همچین اجازه ایی نمیده و نمیذازه که تو تنها نمرین کنی و ذجر بکشی پس من به هر دوتون آموزش میدم(با صدای خیلی نرمی)
. از زبان کانائه.
.
وقتی حرفای اروکوداکی سان تموم شد از اون جا رفت و منو تنها گذاشت چون تنها بودم خیالم راحت بود که کسی منو نمیبینه و میتونستم راحت گریه کنم
. نه!
دیگه نه نباید گریه کنم از این به بعد سخت تلاش میکنم تا بتونم برای خواهرام یه زندگی بدون درد و غم بسازم!!
. از زبان راوی.
.
کانائه کمی اونجا موند و خودش و جمع و جور کرد و به طرف خونه رفت وقتی در اتاق و باز کرد کانائو رو دید که روی تخته ولی شینوبو رو ندید
کمی نگران شد خودشم نمیدونست چرا
تا اینکه از پشت یه کمد بزرگ صدای...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خیله خب دوستا اینم از پارت شیشم
سعی میکنم پارت هفتم و سریع بذارم
واقعا معذرت میخوام که پارتام خیلی کوتاهن💔
توی کامنتا لطفا نظرتونو بگید💜
فعلا دوستان سایونارا 🌌
.
کانائه تا تونست سعی کرد اوروکوداکی رو از خونه دور کنه تا شینوبو صداشونو نفهمه وقتی رسیدن کانائه چون به دویدن زیاد عادت نداشت سرشو به نشانه ی خستگی پایین آورد ولی اوروکوداکی اصلا حتی نفس نفس هم نمیزد بابت همین کانائه کمی تعجب کرده بود
کمی که کانائه آروم گرفت همون حالت که سرش پایین بود
گفت:(با کمی داد خیلیی کم) اوروکوداکی سان خواهش میکنم! بذارید منم تمرین کنم!!
اوروکوداکی با این حرف کانائه کمی تعجب کرده بود
(ذهن اوروکوداکی: یعنی اون حرف های ما رو شنیده(با تعجب))
بعد کانائه حرفشو ادامه
داد:(سرشو آورد بالا) این از روی حسودی به خواهرم نیست که میخواید اونو تمرین بدید فقط(دستشو کبوند رو سینش و با چشمای تقریبا خیس) نواهر عزیز من تا الان خیلی از درد ها رو کشیده که برای من حتی فکر کردن بهش هم دردناکه، من دوختر بزرگ خوانوادمم این مسئولیت منه که از اون ها محافظت کنم، میدونم خواهرم نسبت به خودم قوی تره ولی اون... اون از اول تا الان زندگیشو ذجر کشیده و گریه کرده میخوام بقیه زندگیشو بخنده و شاد باشه(با کمی داد)
. از زبان اوروکوداکی.
.
وقتی حرفای این دختر و فهمیدم هم کمی گیج شده بودم هم قلبم به درد افتاده بود
. یعنی اونا انقدر درد کشیدن
میدونستم نمتونم تمام ذجر هایی رو که کشیدنو جبران کنم ولی فکر میکرنم بتونم حداقل بهشون کمی همدردی برسونم
دستمو رو سرش گذاشتمو
گفتم: آفرین کانائه، تو دختر خیلی مهربونی هستی و معومه که میخوای هردو خواهرات از این به بعد خوشحال زندگی کنن، ولی مطمئنم که خودتم میدونی خواهرت همچین اجازه ایی نمیده و نمیذازه که تو تنها نمرین کنی و ذجر بکشی پس من به هر دوتون آموزش میدم(با صدای خیلی نرمی)
. از زبان کانائه.
.
وقتی حرفای اروکوداکی سان تموم شد از اون جا رفت و منو تنها گذاشت چون تنها بودم خیالم راحت بود که کسی منو نمیبینه و میتونستم راحت گریه کنم
. نه!
دیگه نه نباید گریه کنم از این به بعد سخت تلاش میکنم تا بتونم برای خواهرام یه زندگی بدون درد و غم بسازم!!
. از زبان راوی.
.
کانائه کمی اونجا موند و خودش و جمع و جور کرد و به طرف خونه رفت وقتی در اتاق و باز کرد کانائو رو دید که روی تخته ولی شینوبو رو ندید
کمی نگران شد خودشم نمیدونست چرا
تا اینکه از پشت یه کمد بزرگ صدای...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خیله خب دوستا اینم از پارت شیشم
سعی میکنم پارت هفتم و سریع بذارم
واقعا معذرت میخوام که پارتام خیلی کوتاهن💔
توی کامنتا لطفا نظرتونو بگید💜
فعلا دوستان سایونارا 🌌
۴.۸k
۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.