خاطره را یکی از دوستان برای من تعریف کرد
توی کلینیک دندونپزشکی بودم و منتظر بودم که نوبتم برسه
سالن پر از مریض بود
یهو یه خانم پیر با لباس های خیلی کهنه اومد داخل
تنها جای خالی یه صندلی کنار یک خانم کم حجاب بود
اون خانم 20 دقیقه ای رو به روی من نشسته بودم و همدیگرو چپ چپ نگاه می کردیم
قشنگ معلوم بود بخاطر چادری بودن میخواد سر به تنم نباشه
من هم هی نگاش میکردم و چرتکه
می انداختم
کم کم چند ده میلیونی خرج صورتش کرده بود و هی با سویچ ماشین خارجی خودش ور میرفت و با اون یکی دستش موبایل گرون قیمتشو میکرد تو چش و چال بقیه
وقتی دید اون خانم پیر میخواد کنارش بشینه خودشو جمع و جور کرد
لابد فک میکرد لباس های کهنه اون خانم لکی، خاکی چیزی دارن می ترسید لباسش کثیفش بشه
با اکراه یه ریز نگاهی به پیرزن کرد و شروع کرد با گوشی ور رفتن
پیرزن شروع کرد به صحبت کردن که چقدر همه چی گرون شده پول ویزیت دکتر اینقدر شد آدم ندار از کجا بیاره
یهوی اون خانم صورت عملی عین جرقه برگشت سمت پیر زنه
شروع کرد به بد و بیراه
که خدا لعنتشون کنه
خدا فلان فلان شون کنه
خودشون تو ناز و نعمت
مردم تو بدبختی و نداری
هی هم بر می گشت منو نگاه میکرد
خلاصه وقتی حسابی فحش داد
اونجا یک پسر جوان که کت و شلواری بود اومد در گوش اون خانم پیر یه چیزی گفت و رفت بیرون
با دعای پیر زن فهمیدم اون پسر جوان رفته بود صندوق هزینه درمانشو پرداخت کرده و اومده به اون پیر زن بگه بره پولش از صندوق بگیره
همه نا خودآگاه نگاهامون رفت سراغ اون خانم صورت عملی
وقتی دید همه دارن نگاش میکنن
یه تکونی به خودش داد
آره جون عمه هاشون
خون مردم تو شیشه کردن الان بهشون صدقه میدن
اینم با این کت و شلوارش معلومه
که خا... مال نظامه
بجای صدقه دادن پول نفت به مردم بدین!!
بله تمام فعالیت بشر دوستانه این جماعت در
حد حرکت دادن زبانشونه
سالن پر از مریض بود
یهو یه خانم پیر با لباس های خیلی کهنه اومد داخل
تنها جای خالی یه صندلی کنار یک خانم کم حجاب بود
اون خانم 20 دقیقه ای رو به روی من نشسته بودم و همدیگرو چپ چپ نگاه می کردیم
قشنگ معلوم بود بخاطر چادری بودن میخواد سر به تنم نباشه
من هم هی نگاش میکردم و چرتکه
می انداختم
کم کم چند ده میلیونی خرج صورتش کرده بود و هی با سویچ ماشین خارجی خودش ور میرفت و با اون یکی دستش موبایل گرون قیمتشو میکرد تو چش و چال بقیه
وقتی دید اون خانم پیر میخواد کنارش بشینه خودشو جمع و جور کرد
لابد فک میکرد لباس های کهنه اون خانم لکی، خاکی چیزی دارن می ترسید لباسش کثیفش بشه
با اکراه یه ریز نگاهی به پیرزن کرد و شروع کرد با گوشی ور رفتن
پیرزن شروع کرد به صحبت کردن که چقدر همه چی گرون شده پول ویزیت دکتر اینقدر شد آدم ندار از کجا بیاره
یهوی اون خانم صورت عملی عین جرقه برگشت سمت پیر زنه
شروع کرد به بد و بیراه
که خدا لعنتشون کنه
خدا فلان فلان شون کنه
خودشون تو ناز و نعمت
مردم تو بدبختی و نداری
هی هم بر می گشت منو نگاه میکرد
خلاصه وقتی حسابی فحش داد
اونجا یک پسر جوان که کت و شلواری بود اومد در گوش اون خانم پیر یه چیزی گفت و رفت بیرون
با دعای پیر زن فهمیدم اون پسر جوان رفته بود صندوق هزینه درمانشو پرداخت کرده و اومده به اون پیر زن بگه بره پولش از صندوق بگیره
همه نا خودآگاه نگاهامون رفت سراغ اون خانم صورت عملی
وقتی دید همه دارن نگاش میکنن
یه تکونی به خودش داد
آره جون عمه هاشون
خون مردم تو شیشه کردن الان بهشون صدقه میدن
اینم با این کت و شلوارش معلومه
که خا... مال نظامه
بجای صدقه دادن پول نفت به مردم بدین!!
بله تمام فعالیت بشر دوستانه این جماعت در
حد حرکت دادن زبانشونه
۲۰.۵k
۰۱ آذر ۱۴۰۱