خانواده ی کیم
پارت۱۲
اونا قلدر های مدرسمون بودن من همیشه ازشون میترسیدم و اونا هم از ترس من سواستفاده میکردم و منو اذیت میکردن ،اگر منو الان ببینن منو میکشن چون
«فلش بک»
رزا:(اسم سر دسته ی قلدرا) هوی ا/ت
+ب..بله(با ترس)
رزا:کوک رو برام جور کن وگرنه میکشمت
+چ..شم(با ترس )
«ا/ت ویو»
من رفتم خونه و به کوک گفتم که با رزا قرار بزاره اما اون بهم اهمیت نداد و رفت چند بار دیگه هم بهش گفتم اما گفت نه و از رزا خوشش نمیاد
«فردا»
با ترس رفتم سر کلاس
رزا:چی شد ؟
+گف..ت ک..که نمیخ..واد باهات ب..باشه
رزا: باید برام جورش کنی(با داد)
مدیر:اینجا چه خبره؟
رزا:هیچی
مدیر :من تمامی حرف هاتونو شنیدم ،رزا تو با من میای دفتر الان
رزا:چشم
رزا:من دارم برات حالا ببین(دم گوش ا/ت )
رزا رو اخراج کردن و من از اون روز به بعد نه پیامی ازش گرفتم نه دیدمش
«پایان فلش بک»
_خوبی ؟
+اره
تهیونگ:اون دخترا رو ببین که دارن میان سمتمون
_اونا کین؟
+…….
شرایط:
۵لایک
(همایت کنید 💗)
اونا قلدر های مدرسمون بودن من همیشه ازشون میترسیدم و اونا هم از ترس من سواستفاده میکردم و منو اذیت میکردن ،اگر منو الان ببینن منو میکشن چون
«فلش بک»
رزا:(اسم سر دسته ی قلدرا) هوی ا/ت
+ب..بله(با ترس)
رزا:کوک رو برام جور کن وگرنه میکشمت
+چ..شم(با ترس )
«ا/ت ویو»
من رفتم خونه و به کوک گفتم که با رزا قرار بزاره اما اون بهم اهمیت نداد و رفت چند بار دیگه هم بهش گفتم اما گفت نه و از رزا خوشش نمیاد
«فردا»
با ترس رفتم سر کلاس
رزا:چی شد ؟
+گف..ت ک..که نمیخ..واد باهات ب..باشه
رزا: باید برام جورش کنی(با داد)
مدیر:اینجا چه خبره؟
رزا:هیچی
مدیر :من تمامی حرف هاتونو شنیدم ،رزا تو با من میای دفتر الان
رزا:چشم
رزا:من دارم برات حالا ببین(دم گوش ا/ت )
رزا رو اخراج کردن و من از اون روز به بعد نه پیامی ازش گرفتم نه دیدمش
«پایان فلش بک»
_خوبی ؟
+اره
تهیونگ:اون دخترا رو ببین که دارن میان سمتمون
_اونا کین؟
+…….
شرایط:
۵لایک
(همایت کنید 💗)
۵.۰k
۱۲ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.