تک پارتی
دوست پسر مافیا؟
به انداره کافی سردرد داشت.بعد از خوردن یه استامینوفن اومد بره بخوابه که اجوما جلوش رو گرفت
اجوما: اول سوپ و شربتت رو میخوری بعد میری بخوابی
میدونستی بحث کردن باهاش فایده نداره. پس پشت میز نشستی و قاشق رو گرفتی دستت و سوپت رو خوردی که اجوما اومد و شربتت رو گذاشت رو میز بعد از خوردنش به سمت اتاقت رفتی و همه ی چراغ هارو خاموش کردی و بعد از برداشتن گوشی و هدفون رو تخت دراز کشیدی و توی گرمای تابستون پتو رو تا زیر گردنت کشیدی
*۸:۰۷شب*
چشمات تازه گرم شده بود و میخواستی بخوابی نبض زدن سرت هم تازه آروم شده بود که در باز شد و نور به اتاق هجوم آورد که باعث شد صدات در بیاد
ببند درو
اروم در و بست و نشست بغلت
_میبینم یکی اینجا به حرف دکترش گوش نداده و قرصاش رو نخورده و میگرنش بدتر شده
سرت رو آروم گذاشتی رو پاش که متوجه دست و صورت خونیش شدی و همین باعث بد تر شدن میگرنت شد
یک نفر دیگه هم باز به حرف من گوش نداده و باز خونی و مالی برگشته خونه
هیچ اهمیتی یه حرفات نداد و لباش رو باز کرد تا حرف بزنه
_دراز بکش تا سرت رو بمالم...پریود هم هستی بس هر لحظه ممکنه قدرتم بدی
بعد از گفتن حرفش سرت رو آروم گذاشت رو بالشت و مشغول ماساژ دادن سرت شد
_حالت خوبه؟ سردردت بهتره؟
نه کوچیکی از لبات خارج شد
اخم کوچیکی رو صورتش اومد و سرت رو از رو بالشت بلند کرد و گذاشت روی سینش
_بهتری؟
خودتو تو بغلش بین بازو های گندش قائم کردی و سرت رو بیشتر بین سینه هاش فشار دادی
آره
_کلاست چطور بود امروز؟
خوب بود
_کسی اذیتت نکرد
میزنی زیر خنده
یا نامجونا...حالت خوب نیستا چرا کسی باید منو اذیت کنه؟
شروع به بازی کردن با موهات میکنه
_شاید چون دختر کوچولوی منی؟
این دختر کوچولو فعلا فقط میخواد تو بغل تو باشه.
محکم تر تو بغلت گرفتت و تکونت داد و شروع کرد به آروم بوسیدن موهات
________________________________________
https://wisgoon.com/vexno درخواستید
به انداره کافی سردرد داشت.بعد از خوردن یه استامینوفن اومد بره بخوابه که اجوما جلوش رو گرفت
اجوما: اول سوپ و شربتت رو میخوری بعد میری بخوابی
میدونستی بحث کردن باهاش فایده نداره. پس پشت میز نشستی و قاشق رو گرفتی دستت و سوپت رو خوردی که اجوما اومد و شربتت رو گذاشت رو میز بعد از خوردنش به سمت اتاقت رفتی و همه ی چراغ هارو خاموش کردی و بعد از برداشتن گوشی و هدفون رو تخت دراز کشیدی و توی گرمای تابستون پتو رو تا زیر گردنت کشیدی
*۸:۰۷شب*
چشمات تازه گرم شده بود و میخواستی بخوابی نبض زدن سرت هم تازه آروم شده بود که در باز شد و نور به اتاق هجوم آورد که باعث شد صدات در بیاد
ببند درو
اروم در و بست و نشست بغلت
_میبینم یکی اینجا به حرف دکترش گوش نداده و قرصاش رو نخورده و میگرنش بدتر شده
سرت رو آروم گذاشتی رو پاش که متوجه دست و صورت خونیش شدی و همین باعث بد تر شدن میگرنت شد
یک نفر دیگه هم باز به حرف من گوش نداده و باز خونی و مالی برگشته خونه
هیچ اهمیتی یه حرفات نداد و لباش رو باز کرد تا حرف بزنه
_دراز بکش تا سرت رو بمالم...پریود هم هستی بس هر لحظه ممکنه قدرتم بدی
بعد از گفتن حرفش سرت رو آروم گذاشت رو بالشت و مشغول ماساژ دادن سرت شد
_حالت خوبه؟ سردردت بهتره؟
نه کوچیکی از لبات خارج شد
اخم کوچیکی رو صورتش اومد و سرت رو از رو بالشت بلند کرد و گذاشت روی سینش
_بهتری؟
خودتو تو بغلش بین بازو های گندش قائم کردی و سرت رو بیشتر بین سینه هاش فشار دادی
آره
_کلاست چطور بود امروز؟
خوب بود
_کسی اذیتت نکرد
میزنی زیر خنده
یا نامجونا...حالت خوب نیستا چرا کسی باید منو اذیت کنه؟
شروع به بازی کردن با موهات میکنه
_شاید چون دختر کوچولوی منی؟
این دختر کوچولو فعلا فقط میخواد تو بغل تو باشه.
محکم تر تو بغلت گرفتت و تکونت داد و شروع کرد به آروم بوسیدن موهات
________________________________________
https://wisgoon.com/vexno درخواستید
۶.۸k
۱۶ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.