𝑷𝒂𝒓𝒕 𝒕𝒉𝒓𝒆𝒆
#فیک
#وانشات
ویو ا/ت هموز بغل جونگکوک بودم خیلی احساس خاصی داشت
+هق ممنونم(اشکام رو پاک میکنم
_...کاری نکردم که بیا...بریم غذا بخوریم
لبخند زدم و باهاش رفتم پایین
یکم برام زندگیش مشکوک بود چجور یمادرش خدمتکار ولی یه خونه تو سئول به این بزرگی داره(بچه خانه ها تو کره انقدر گرون هستن که فقط اشخاص مهم میتونن در سئول خانه داشته باشن حتی قشر متوسط نمیتونن خانه تو پایین شهر داشته باشن پس حساب کنید چقدر پولدار )
سر میز نشسته بودیم
+ببخشید ....اسمتون چیه؟
_جونگ...کوک، میتونی کوک صدام کنی
+منم ا/ت
بعد از خوردن غذا رفتم طبقه بالا لباسام رد چیدم تو کمد و چند دقیقه به فکر فرو رفتم
واقعا وضعیت من جوری شده که از خدمتکار کمک میگیرم
اسم پسره خیلی آشنا بود یجا تو تلویزیون اسمشو فکر کنم شنیده بودم
رفتم پایه لپتاپم و شروع گردم به سرچ ..نخیر به هیچ جا نرسیدم
تو فکر بودم که لونا زنگ زد (دوست ا/ت)(لونا ٪)
٪ا/تتتتت
+کوفت درد چته؟
٪میای بریم بار؟
+بار؟ساعت چند؟
٪ ۹:۳۰ شب
+باشه
ویو کوک
ا/ت....اسمش خیلی آشنا بود
ولش کن
(جیمین زنگ میزنه &)
&الووووو ۲۰ بار بهت زنگ زدم
_حالا کارت چی بود
&احیاناً شما یادت نمیاد امشب چه شبیه؟
_نُچ
یکم فکر کردم ولی یادم نیومد
&امشب قرار بود با اقایکیم بازی کنیم یادت نیس
_واییییی نه یادم نبود
(کیم پدر ا/ت)
_اوکی اوکی ساعت چند ؟
&۹:۴۰ شب
_اوک
ویو ا/ت پرش زمانی به ۸ شب
پاشدم رفتم حموم موهامو خشک کردم و امشب میخواستم از غم و غصه یکم دوری کنم یه آرایش لایت کردم و لباس مشکی تنگ پوشیدم بابا هر شب میره بار قمار بازی منم امشب از لَجش میخوام برم حرفی هم نمیتونه بهم بگه
عطر joy Dior ام رو زدم و رفتم پایین
ویو جونگ کوک
یه دوش گرفتم اومدم بیرون کت و شلوار مشکلی پوشیدم و کتم رو دستم گرفتم عطر تلخی زدم و رفتم پایین همینجوری که رفتم ا/ت رو دیدم اون خیلی ....آخ دارم چی میگم
_ب..بخشید جایی میرفتی؟
+ب...بار
_منم دارم میرم همونجا میرسونمت
+ن...نه لازم نیست خودم میرم
_بیا دیگه این ساعت خطرناکه
+م....ممنون
ویو ا/ت
یه ماشین داشت قول بود نمیدونم چی بود
رفت سمت در در رو برام باز کرد یه لحظه دلم ریخت....ولش کن دارم چرت پرت میگم
تو سمیر راه هیچی نگفتی تا رسیدیم که.....
شرایط ۲۵لایک ۲۰ تا کامنت
زیر پس سنجاق شده هم کامنت و لایک کنید شاید زود تر گذاشتم
#وانشات
ویو ا/ت هموز بغل جونگکوک بودم خیلی احساس خاصی داشت
+هق ممنونم(اشکام رو پاک میکنم
_...کاری نکردم که بیا...بریم غذا بخوریم
لبخند زدم و باهاش رفتم پایین
یکم برام زندگیش مشکوک بود چجور یمادرش خدمتکار ولی یه خونه تو سئول به این بزرگی داره(بچه خانه ها تو کره انقدر گرون هستن که فقط اشخاص مهم میتونن در سئول خانه داشته باشن حتی قشر متوسط نمیتونن خانه تو پایین شهر داشته باشن پس حساب کنید چقدر پولدار )
سر میز نشسته بودیم
+ببخشید ....اسمتون چیه؟
_جونگ...کوک، میتونی کوک صدام کنی
+منم ا/ت
بعد از خوردن غذا رفتم طبقه بالا لباسام رد چیدم تو کمد و چند دقیقه به فکر فرو رفتم
واقعا وضعیت من جوری شده که از خدمتکار کمک میگیرم
اسم پسره خیلی آشنا بود یجا تو تلویزیون اسمشو فکر کنم شنیده بودم
رفتم پایه لپتاپم و شروع گردم به سرچ ..نخیر به هیچ جا نرسیدم
تو فکر بودم که لونا زنگ زد (دوست ا/ت)(لونا ٪)
٪ا/تتتتت
+کوفت درد چته؟
٪میای بریم بار؟
+بار؟ساعت چند؟
٪ ۹:۳۰ شب
+باشه
ویو کوک
ا/ت....اسمش خیلی آشنا بود
ولش کن
(جیمین زنگ میزنه &)
&الووووو ۲۰ بار بهت زنگ زدم
_حالا کارت چی بود
&احیاناً شما یادت نمیاد امشب چه شبیه؟
_نُچ
یکم فکر کردم ولی یادم نیومد
&امشب قرار بود با اقایکیم بازی کنیم یادت نیس
_واییییی نه یادم نبود
(کیم پدر ا/ت)
_اوکی اوکی ساعت چند ؟
&۹:۴۰ شب
_اوک
ویو ا/ت پرش زمانی به ۸ شب
پاشدم رفتم حموم موهامو خشک کردم و امشب میخواستم از غم و غصه یکم دوری کنم یه آرایش لایت کردم و لباس مشکی تنگ پوشیدم بابا هر شب میره بار قمار بازی منم امشب از لَجش میخوام برم حرفی هم نمیتونه بهم بگه
عطر joy Dior ام رو زدم و رفتم پایین
ویو جونگ کوک
یه دوش گرفتم اومدم بیرون کت و شلوار مشکلی پوشیدم و کتم رو دستم گرفتم عطر تلخی زدم و رفتم پایین همینجوری که رفتم ا/ت رو دیدم اون خیلی ....آخ دارم چی میگم
_ب..بخشید جایی میرفتی؟
+ب...بار
_منم دارم میرم همونجا میرسونمت
+ن...نه لازم نیست خودم میرم
_بیا دیگه این ساعت خطرناکه
+م....ممنون
ویو ا/ت
یه ماشین داشت قول بود نمیدونم چی بود
رفت سمت در در رو برام باز کرد یه لحظه دلم ریخت....ولش کن دارم چرت پرت میگم
تو سمیر راه هیچی نگفتی تا رسیدیم که.....
شرایط ۲۵لایک ۲۰ تا کامنت
زیر پس سنجاق شده هم کامنت و لایک کنید شاید زود تر گذاشتم
۹.۶k
۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.