پارت ۷
جی هوپ ویو
وقتی دیدمش قلبم داشت از جاش کنده می شد
توی اون لباس خیلی خوشگل شده بود
با صداش به خودم اومدم و
سوار ماشین شدیم و راه افتادیم
یه سکوت سنگینی بینمون بود
ولی هیچ کدوم جرأت شکستنشو نداشتیم
بالاخره رسیدیم وارد سالن شدیم بعد سلام و احوال پرسی رفتیم
سر میز پیش پسرا
ات ویو
نیم ساعت گذشته
و حوصلم سر رفته آهنگ عوض شد و زوج ها رفتن وسط تا برقصن
که یهو یکی دستشو جلوم دراز کرد و گفت افتخار رقص به منو میدید
درخاستشو قبول کردم و رفتیم وسط
نگاه های سنگین یکی رو رو خودم حس میکردم اون جی هوپ بود ولی چرا اینقدر
عصبانی بود
جی هوپ ویو
وقتی رفتن که برقصن انگار داشت قلبم آتیش میگرف
دیگه تحمل نکردم رفتم دستشو گرفتم و کشیدم سمت ماشین
انداختمش توی ماشین
وبا سرعت زیاد به راه افتادم
ات میگفت سرعتم رو کم کنم ولی من گوش نکردم
که یهو همه جا سیاه شد صداهارو یه جوری می شنیدم
که یهو از هوش رفتم
وقتی به هوش اومدم توی بیمارستان بودم
پرستار داشت سرمم رو عوض میکرد که
وقتی دید به هوش اومدم رفت دکترو خبر کرد
دکتر: خب شما خیلی خوش شانسید هیچ آسیب جدی ندیدین
ولی باید استراحت کنید
جی هوپ :ات چی اون خوبه
دکتر متاسفم ولی ایشون به کما رفتن
جی هوپ :خواستم به زور بلند شم و همینطور که اسم اتو صدا میزدم
یهو یه سوزشی تو گردنم احساس کردم
یه قطره اشک از چشمم اومد برای آخرین بار اسمشو گفتم و بی هوش شدم
وقتی دیدمش قلبم داشت از جاش کنده می شد
توی اون لباس خیلی خوشگل شده بود
با صداش به خودم اومدم و
سوار ماشین شدیم و راه افتادیم
یه سکوت سنگینی بینمون بود
ولی هیچ کدوم جرأت شکستنشو نداشتیم
بالاخره رسیدیم وارد سالن شدیم بعد سلام و احوال پرسی رفتیم
سر میز پیش پسرا
ات ویو
نیم ساعت گذشته
و حوصلم سر رفته آهنگ عوض شد و زوج ها رفتن وسط تا برقصن
که یهو یکی دستشو جلوم دراز کرد و گفت افتخار رقص به منو میدید
درخاستشو قبول کردم و رفتیم وسط
نگاه های سنگین یکی رو رو خودم حس میکردم اون جی هوپ بود ولی چرا اینقدر
عصبانی بود
جی هوپ ویو
وقتی رفتن که برقصن انگار داشت قلبم آتیش میگرف
دیگه تحمل نکردم رفتم دستشو گرفتم و کشیدم سمت ماشین
انداختمش توی ماشین
وبا سرعت زیاد به راه افتادم
ات میگفت سرعتم رو کم کنم ولی من گوش نکردم
که یهو همه جا سیاه شد صداهارو یه جوری می شنیدم
که یهو از هوش رفتم
وقتی به هوش اومدم توی بیمارستان بودم
پرستار داشت سرمم رو عوض میکرد که
وقتی دید به هوش اومدم رفت دکترو خبر کرد
دکتر: خب شما خیلی خوش شانسید هیچ آسیب جدی ندیدین
ولی باید استراحت کنید
جی هوپ :ات چی اون خوبه
دکتر متاسفم ولی ایشون به کما رفتن
جی هوپ :خواستم به زور بلند شم و همینطور که اسم اتو صدا میزدم
یهو یه سوزشی تو گردنم احساس کردم
یه قطره اشک از چشمم اومد برای آخرین بار اسمشو گفتم و بی هوش شدم
۶۰.۲k
۰۱ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.